در سال ۴۰۲، من و چند نفر متوجه شدیم که در یک سایت تبادل نظر، تکدی گر مجازی ظهور کرده به نام اسم مستعار طیبه:
طیبه وضعیت بدی از نظر مالی نداشت و میتونست بدون این کار، اموراتش را بگذرونه اما این راه را انتخاب کرد…
چرا این راه را انتخاب کرد؟
فکر میکرد خدا بهش ظلم کرده که در شرایط خاصی قرارش داده…شرایط خاصش داشتن کودک فلج مغزی بود (البته یکی از کودکانش و بقیه بچه هاش سالم بودند)
دلیلش این بود که دیگران را لایق خوشبختی و شادی و دارایی نمی دونست…ازش این را به وفور می شنیدم که آدم ها را طبقه بندی می کرد:
من آدم خوبی برای خدا بودم و باید رحمت و برکت خدا شامل حالم می شد ولی فلانی و بهمانی که حتی سرشون به سجده حق نمی رسه و اصلا آدمهایی درستی نیستن، بچه سالم دارند! این عدالت نیست…
برای همین اگر فردی را در مجازی پیدا میکرد که حالش خوب بود یا ثروت و دارایی داشت، از پسر معلولش مایه میذاشت که تاکید کنه خرج و مخارج زیادی داره…ازش پول میگرفت و پشت سرش بد می گفت!!! بله درست شنیدین! یعنی هم پول می گرفت هم بد می گفت!
از طرفی هم اگر کسی بهش پول نمیداد، شروع میکرد براش در سایت ها، تبلیغ منفی و سم پراکنی…
من و چند نفر دیگه شروع کردیم باهاش مقابله کردن و با تعداد زیادی کاربر مواجه شدیم که یا خودش بودند، یا دوستانش که باورش کرده بودند… این ها شروع به آزار دادن کردن و دروغ های عجیبی منتشر می کردند…
طیبه برای چیزایی که میگفت قسم پشت قسم میخورد و سریع مظلوم نمایی میکرد(میرفت تو لباس قربانی و دیگران را جلاد نشون میداد)
اون روزها این گونه جملات به وفور می شنیدم:
طیبه کودک معلول داره ولش کنین …چرا اذیتش می کنین؟ چقدر سنگدلین! خدا بهتون رحم کنه! الهی بچه ات بمیره یا بچه معلول خدا بهت بده بفهمی حالش رو …
در همون زمان، فردی به نام “ج” در سایت طرفدار طیبه بود…ج خودش را تاجر و ثروتمند و راهساز و مدرسه ساز و خلاصه بانی خیر معرفی کرده بود و طرفدار هم داشت…هدف ج، اعتماد جلب کردن افراد بود که ازشون پول بگیره و کار کنه و بهشون سود میداد..طیبه هم تمامی پول هایی که از کاربرها گرفته بود را به ج داده بود و نزول میگرفت و جالب اینکه خودش این موضوع را اعتراف کرد!
جالب بود طیبه حتی ج را هم برای خودش نگه نداشت:) و ج هم دست از پوشوندن رازهای طیبه برداشت و تمام رازهای این تکدی گری ها در اون سایت بر ملا شد!
البته که مسائل خیلی زیاد و عجیبی رقم خورد که در حوصله این پست نیست و ناگفته باشه بهتره چون خیلی از افرادی که گول طیبه را خورده بودند، اونها هم اذیت های زیادی در اون سایت کردند ولی خب متوجه اشتباه شون شدند …
مهم ترین مسئله پس از اخراج اون کاربران متکدی از اون سایت، ترول هایی بودند که بعدش از اون جریانات ظهور کردند؛ دست از اون مکان بر نمیدارند چون سایت های تبادل نظر به دلیل اینکه مخاطب زیاد داره، مکانی میشه برای سو استفاده و گول زدن تعداد زیادی و پول و گدایی بیشتر…
مثلا کاربری بیخودی شروع میکنه دروغ پردازی…یا کاربری بی جهت ازم بدش میاد و شروع میکنه با نفرت و کینه صحبت کردن…
کاربری که اتفاقا تاجر و ثروتمند هم خودش را معرفی کرده میاد میگه:
مهشید چندین بار به من فحش داده و سریع پاک کرده! الانم داره به همین دلیل از این سایت میره تو وبلاگش و…
دقیقا با یه ترول هوچی طرف هستم و جالب تر که به در و دیوار هم میزنه برای اثبات حرفش ولی حتی یه مدرک هم نمیتونه از فحاشی من ارائه بده…
این مدل ترول ها اینجوری صحبت میکنند: من خودم میدونم ..من خودم دیدم …ولی اصلا مدرکی ارائه نمی دن…خب چون مدرکی ندارن! ولی قرار هم نیست اصلا با مدرک پیش برن…مهم تاثیرشون روی اذهان هست…
من از این مدل ترول ها که پولدار و تاجر و راه ساز و بیمارستان ساز و بانی خیر هستند به وفور در اون سایت داشتم:) کاربران موازی که فن های متکدی ها هستند هم خیلی ترول های کم هوشی هستند و زیاد دیدم…
میدونن میشه مرخصی گرفت اما چرا میگن؟
اونها اصلا براشون مهم نیست که حرفی که میزنن چقدر بی منطق و غیر عادی و دور از واقعیت باشه …مهم این هستش که هوچی گری را انتخاب کردند تا تمرکز من و دیگران را بگیرند…به قولی میذارندت گوشه رینگ و مدام حمله میکنند…
دیدگاه ها (26)
سارامی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۱۸:۵۶ادمین عزیز خیلی سایت خوبی دارید.
این ترول کجا اتفاق افتاده ؟ در اینستاگرام ؟ یا سایت تبادل نظر ایرانی بوده ؟ چون تو اینستاگرام این چیزا زیاده ولی تو سایت های ایرانی تقریبا کنترل شده است.
خیلی خوب بوده که بی تفاوت نبودین و برخورد کردین ولی همون جمله های آخر را باید توجه کرد.همیشه یکی نیست مردم را آگاه کنه.این همه پیام میدن که لینک نزنین و اعتماد نکنین بازم…
خود مردم باید آگاه بشن واقعا
س.ممی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۱۹:۱۱سلام مهشید جان
هزینه مشاوره هم میگیرید؟
من میتونم خصوصی مشورت کنم؟
یه مشکلی دارم بین دو راهی ام
مهشیدمی گوید:
۱۶ آذر ۱۴۰۳ در ۱۸:۲۲سلام به روی ماه تون
نه هزینه مشاوره نمیگیرم
در خصوصی مطرح کنین
فروغمی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۰:۰۵چالب بود با اینکه این طیبه و ج را نمی شناسم
نام اون سایت تبادل نظر را هم میگفتین بهتر بود
فلفلی_قلقلیمی گوید:
۱۳ آذر ۱۴۰۳ در ۰۰:۰۰واقعا به نفعته ندونی😂😂❤️
رویامی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۰:۱۸مهشید جان تو پست قبلی یه سوال بی ربط،😄پرسیدم وقت کردی ببین لطفا
مهشیدمی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۶:۱۱چشم سه شنبه شب در یک پست جداگانه به اسم سوالات کاربران
رویامی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۶:۳۸ممنون این سوال تو قسمت اول ترول پرسیدم در مورد کتاب چهار اثر هست اگه خوندی لطفا نظرت رو بگو من دارم مطالعه ش میکنم
مهشیدمی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۷:۱۷رویا جان کتاب متوسطی بود برام و جزو کتاب هایی که به یاد موندنی باشه برام نبود..
ولی در هر صورت ذهن را جلو میبره
رویامی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۷:۳۵خب پس اون کتاب های خیلی خاصی که خوندی و میگی؟!یه دفعه همسرم میخواست برام کتاب بخره هیچی یادم نمیومد اسم این کتاب برام آشنا بود گفتم اینو بخر.اون کتابهایی که خیلی خاص بودن برات رو بگو دوباره فرصت پیش اومد بگیرم.نیمه تاریک وجود و معجزه شکرگزاری و اثر مرکب رو دارم شفای زندگی رو هم خوندم غیر اینا اگه کتاب خوب خوندی لطفا بگو که تهیه کنم،🥰
مهشیدمی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۷:۴۵رویا جان من کتاب های اروین یالوم را خوندم خوشم اومده
مثل وقتی نیچه گریست …درمان شوپنهاور
پنج کتاب را نام ببرم.
تعداد اسامی کم باشه رغبت برای خوندن و حفظ اسامی بیشتره
۱) کتاب وقتی نیچه گریست:
مفهوم زندگی زیست نشده ( موثر برای دوران سوگواری روابط کات شده و موثر برای وسوسه های منجر به خیانت)
۲) درمان شوپنهاور:
برای باز کردن ذهن تحلیلگر
۳)زنان زیرک:
خیلی گفته میشه که کتاب زردی هستش ..ولی خواندش بهتون ایده میده .موثر در مورد تدبیر در روابط
۴)جنگجوی عشق :
اگر که خیانت دیده هستین خیلی موثره خوندش
۵)همه فن حریف شدن دراحساسات :
اگر خیلی گریه میکنی و با احساساتت تصمیم میگیری این کتاب موثره
سپیده منصوریمی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۰:۵۲اون قسمت ازدواج مربوط به شخص خودتون میشه ؟
کلا همه مطالب از خود شماست یا روایت کننده هستی؟
چند قسمت از سایت را سر زدم و جالب بود
من دنبال یه دستبند بودم رسیدم به دستبند ازدواج تو این سایت خخخخخخخ
جالب بود اینجا خوشم اومد
مهشیدمی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۶:۱۰مربوط به زندگی خودم هست
ممنون از بازدیدتون😍🙏🙏
دختر پرتقال 🍊می گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۱:۲۸سلام مهشید جون 😍❤️.
توی پست اسم پرتغال آوردید با من کار داشتید😐؟
آخه هرجا اسم پرتغال بیاد ظاهر میشم 😂.
جانم 😍
کاریم داشتید مهشید خانوم 🙂🍃.
آخه منم اسمم دختر پرتقاله 🍊💕.
دختر پرتقال 🍊می گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۱:۳۳فلفلی جون ❤️😍.
توی پست ترول «قسمت اول»برات چندتا پست گذاشتم ممنون میشم اگه بهشون سربزنی عزیزم ☺️🩷.
ماریمی گوید:
۱۱ آذر ۱۴۰۳ در ۲۲:۱۱مهشید جان
من اگه بخوام برنامه نویسی یاد بگیرم به نظرت از کجا شروع کنم
اولین قدم منظورمه بدون داشتن هیچ پیش زمینه ای
من سال اول مهندسی نرم افزارم دانشگاه آزادم میرم
میگن هیچی تو آزاد یاد نمیگیری
آسمان آبیمی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۰۰:۳۳من نظرم اینه که ترول ها باید معرفی بشن
بعضی بلاگرها دیدم که مزاحمین شون رو معرفی میکنند بدون خط زدن اسم پروفایل
اینجوری طرف حیثیتش میره جلو بقیه و یا مجبور میشه محدود تر نظر بده
بلاخره تاثیر داره
مهشیدمی گوید:
۱۵ آذر ۱۴۰۳ در ۱۶:۱۰بله موافقم
فلفلی_قلقلیمی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۰۰:۴۰بعد جالبه وقتی این مدل ترول ها میان گیر الکی میدن که مثلا یه دروغ ازت پیدا کردن
یسری ها خیلی راحت باور میکنن
نمیدونم باور کننده ها همون ترول هایی هستن که جرات ترول بودن ندارن؟
و زیرمیزی فعالیت میکنن؟
یا نه زودباورهایی که ظاهر بین و متاسفانه دلرحمن؟
البته وقتی بحث بچه مریض میاد وسط
۸۰ درصد جوامع منطقشون از کار میوفته
اخبار،سردسته گروه های خاص،جهت گیری های سیاسی و اجتماعی و یا حتی کتاب های اعتقادی
سعی میکنند همیشه از تحریک کردن احساسات استفاده کنند
در منطق بهش میگن سفسطه
تعمیم دادن چیزی به چیز دیگه که خلوص مطلب اصلی رو از بین میبره
گوینده_خانم ایکس!طیبه یه دروغگوعه که از خیلی ها پول میگیره و خودش گفته وضع مالیش خوبه
خانم ایگرگ_خجالت نمیکشی اون یه بچه معلول داره؟
خانم ایکس_وای اون یه بچه معلول داره؟طفلکی؟گوینده خجالت بکش این حرف ها چیه میزنی شاید بد برداشت کردی جقدر سنگدلی
خانم ایکس احساسات رو بر منطق ارجحیت داده و حتی بررسی نکرده که درسته بچه معلول داره ولی به این معنی نیست که نمیتونه دزد و دروغگو باشه
البته واسه آدم های کم تجربه این مسئله شاید عادی باشه
چند روز پیش خبرگزاری پخش شد که گروهی هستن تعدادی زن بچه به دنیا میارن و به وسیله این بچه ها پوشش امنی میگیرن و مواد رو بی دردسر خرید و فروش میکنن
یا بزرگشون میکنن به عنوان کودک کار
یک بار هم خبری دیدم که مادری بچه اوتیسم خودش رو سوزونده بود چون از بزرگ کردنش خسته شده بود
اتفاقا وضعیت مالی خوبی هم داشتن
شاید اگر این چیزا رو بیینن دیگه اینکه کودک معلول داره یا نه آنقدر حالشون رو بد نکنه و بقولا قبل اینکه بخوان کمکی کنن مدارک معتبری میگیرن
اون ۵ میلیونی که میخوای بدی به یه آدم حسود بی نیاز
بدی به یه دختر بچه ۷ ساله که توی یتیم خونه است و لباس هاش قدیمی و زوار در رفته شده خیلی خیلی لطف بزرگتری میکنی
مهشیدمی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۱۶:۳۲دقیقا چه قشنگ توضیحش را دادی و حق مطلب ادا شد🤗🤗
فلفلی_قلقلیمی گوید:
۱۳ آذر ۱۴۰۳ در ۰۰:۰۰🥰🤗❤️
مهربانومی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۱۳:۵۹مهشید جان سلام
من این دوران که نوشتی را یادم هست.حقیقتش خودمم نسبت بهت همین حسو داشتم.البته هیچ وقت بهت نگفتما
نه طرفداری اون طرف بودم نه طرفدار تو بودم
نمیدونستم ماجراش دقیقا این بود.الان واقعا حق بهت میدم.چقدر اون زمان اذیت میکردن
رویا.ممی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۱۸:۵۷کدوم سایت بوده؟
ساراگلمی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۲۱:۳۲سلام مهشید من یه سوال برام پیش اومد کنجکاوم.
مثلا من و یه عده از طریق سایت x با شما اشنا شدیم و متعاقبا با دیجی بها
ولی راهی دیگه که سایت بازدید میخوره و افراد جدید اشنا میشن چطوره؟
مهشیدمی گوید:
۱۲ آذر ۱۴۰۳ در ۲۱:۴۸سلام عزیزم
بله از گوگل کلمه ای سرچ بخوره که تو سایت من باشه را میاره…بستگی به سئوی من داره که زیاد بالا نیست هنوز که صفحه اول گوگل باشم…نتیجه سرچ تو صفحات بعدی گوگل میاد
فاطمهمی گوید:
۱۳ آذر ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۹مهشید متاسفانه منم یه بار ترول بودم🙁
میدونی چی اذیتم میکرد ؟ اینکه یکی قلدرم قلدرم میکرد و میخواستم بادش و خالی کنم
ولی خب کارم زشت بود میرفتم بهش تو دایرکت فحش میدادم.اون بلاگره هست که خیلی ماگ داره و تصادف کرده.اون و اذیت میکردم.یه بار خوند و بلاکم کرد