
در پست های قبلی، چند تا کامنت جواب داده نشده …در اولین فرصت(پنجشنبه) انجامش میدم
حس و حال این روزهای مهشید
سفره امسالم را با عشق چیدم…همون عشقی که باعث شد برای هفت سین مادرمم اقدام کنم.
مادرم سال قبل نچید…میگفت باید در خونه خودم باشم نه خونه مردم…آخه مادرم را برده بودیم اجاره نشینی تا خونه را براش فراهم کنیم …امسال ولی دوست داشت بچینه ولی نتونست بره بازار…رفتم و براش وسایل را خریدم.
این عشق پشت سفره است و دیده نمیشه ولی اونایی که نتیجه را میبینن، حس خوب و انرژی پشتش را دریافت میکنن…
هفت سین خودمم با عشق و به دور از تجملات و زرق و برق چیدم…همسرم تا اومد دید، خوشش اومد و تعریف کرد و عکس گرفت…

منتظر دیگران نیستم به من انرژی بدن…زنگ بزنن … سر بزنن…تبریک بگن …به یادم باشند…
داشتم دیشب به مسیح میگفتم که چه روزهای خوبی هست نه؟
اینکه فلان دورهمی، چیزایی را بهمون توصیه کردند و منتظر بودند ما انجامش بدیم…ما هم گفتیم باشه
ولی اون کاری که خودمون میدونستیم به صلاح مون هست و درسته را انجام دادیم
دقیقا رسیدم به نقطه ای که به دیگران توضیح نمیدم و مخالفتی ندارم و کار خودمم میکنم …این بلوغ خیلی خوبه و پر از آرامش…سی سالگی به بعد خیلی خوبه:) هم انرژی داری برای کلی کار…هم حرف مردم مهم نیست برات…هم در لحظه بیشتر زندگی میکنی…
وقتی صبح و ظهر و شب با غم زندگی کنی، فردا صبح بازم غم میاد در خونه ات …انگار منطق جهان هستی این مدلی چیده شده…
ولی وقتی شاکری…طبیعت را حس میکنی و زندگی میکنی…قلبت را روشن نگه میداری و اجازه حسد و کینه و نفرین و بدخواهی بهش نمیدی، راه هم برات باز میشه..مسیرت روشن میشه …گره های زندگی ات باز میشه…
استادم واژه ای را اختراع کرده بود به اسم غم مقدس!
مثلا:
غم کودک کار
غم خشکسالی
غم زلزله زده های بم
و….
چه خوبه آدم غم مقدس داشته باشه…برای هم نوعت ناراحت بشی…اگر کاری از دستت برمیاد بکنی…اگر کاری از دستت برنمیاد، بی توجه رد نشی مثل آدمی که اصلا براش مهم نیست…
منم یه واژه ای اختراع کردم به اسم غم امیدوار
غمی که باعث میشه پس از هر شکست، درس بگیری و قوی تر ادامه بدی و دوباره پلن هات را بچینی و دوباره بری تو دل کار.
مثل غم کنکور قبول نشدن که دوباره باید پرانگیزه تر تلاش کنی…
مثل غم نداشتن یار که باید برای معرفی خودت و آشنایی با ادمها وقت بذاری…
مثل غم بی پولی که باید کاری براش بکنی…
اما برخی غم ها ادم را می بره به پرتگاه نابودی!
مثل حسادت، کینه، بخل، تنفر و…
یه دوست خوبی دارم که اگر می دیدم بقیه، پشت سرش حرفای دروغ میزنن، همیشه دفاع میکردم و با اون ادمها وارد بحث می شدم…اما یه مدتی است که دیگه این کارم نمیکنم..
چون اونایی که پشتش حرف میزنن؛ واقفن که دوستم ادم خوبی هست و موفق هست و در واقع دلیل این کارشون حسادت هستش…
دوستم میگفت که این جماعت “نقطه زن” خوبی نیستند…بلد نیستند چی بگن که به هدف اصابت کنه …اینایی که میگن نقطه من نیست…
دیدین یکی الان بهتون میگه زشت…فردا هم میگه …دو ماه بعدم میگه …تکرار میکنه …
وقتی تو سلول به سلولت باور داره که زیبا هستی، خب این نقطه تو نیست …
دوستم به من گفت که تو هم همینطور شدی درسته؟ چون عکس العملی نمی بینم داشته باشی روی خیلی حرفها…
به خودم نگاه کردم، به نکته جالبی اشاره کرد…
فکر میکنم بلوغ یعنی همین…اینکه ما امپراطور سرزمین وجودی مان هستیم و دیوارهای امپراطوری ما، عزت نفس ماست…تیری از این دیواره ها نمیاد تو سرزمینت…مردم چیزی از زندگی ات می دونن که خودت بهشون نشون دادی و روی همون ها نقطه زن میشن:) ولی اونها دقیقا جایی بوده که رشد کردی و یا شکست هایی بوده که ازشون پیروزی ساختی…البته اینکه آدم ها مشغول زدن نقطه های اشتباه باشن بد نیست…چون اینطور برات بی خطر میشن…میدونی که مشغول چیزای امن هستند و در تو اثری نداره …
غمی که این روزها دارم و گذاشتمش در دسته مقدس ها، این هستش که برای آدمهایی که تیرهای اشتباه میزنن، خیلی ناراحت میشم و حتی برای اونایی که تیرهای درست میزنن هم ناراحت میشم…قبلا دلم میخواست بهشون چیزی بگم و در جنگ لفظی، شرکت کنم…ولی الان جنگ بیهوده نمیکنم چون شدیدا دلم میسوزه…نه اینکه فکر کنین از این مدل دلسوزی ها که طرف را لِه کنم و حس حماقت بهش بدم نه!
به این معنی که میدونم استعدادهاش را ندیده…توانایی هاش را مدفون کرده…شکوفا نشده…جای اشتباه ایستاده
…میتونست مثلا الان آرزوهاش را زندگی کنه …هر آرزویی مثلا دانشگاه…مهاجرت …عشق … شادی …پول …نمیدونم هر چی که تو ذهن آدمهاست برای پیشرفت…
ولی الان در حال بد و بیراه گفتن به دیگران هستش…مکان این ادم با این توانایی ها اینجا نیست …
خیلی از ادمها اینطوری میشن متاسفانه …چون سرزمین وجودی شون خشکیده و بهش نرسیدن…هر زنی که در این جایگاه باشه، یعنی یه زن مدفون شده در زندگی، که میتونست برای خودش و جهانش غوغا کنه ولی …
صفر و صد فکر کردن، باعث میشه خیلی از قسمت های سرزمین دیگران را نبینی …
مثلا اگر امروز با یکی اختلاف اعتقادی داری، قرار نیست به شیشه های خونه ش سنگ بزنی…قرارم نیست دور خونه خودت سیم خاردار بذاری که اونا نیان تو…
تازه میتونی با همون ادم، بری تو حیاطش چایی هم بخوری و در مورد چیزای مشترک حرف بزنی…
عجیب هست که من در نوجوانانی که سبک زندگی شون را اصلا نمیتونم درک کنم و فاصله ما انگار به اندازه قرن ها شده ،نقاط مشترک با خودم دیدم… رفتم باهاشون معاشرت کردم و دیدم که ای دل غافل! چقدر میشه در مورد خیلی چیزها تبادل نظر داشت…چقد میشه اشتراک پیدا کرد …وقتی ذهنت را میذاری روی سیاه و سفید کردن آدمها، به ذهنت محدودیت میدی که خیلی چیزها را دیگه نبینه و این باعث میشه چیزای خوب در آدم ها را هم نبینی…
۵)
کمی زیبایی تقدیم تون کنم…
ویوی روبروی خونه مون به وقت بارون (اونم بارون که سایه اش سنگین بود تو زمستون)
ویوی پس از بارون
دیدگاه ها (48)
ساراگلمی گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۲:۵۰مهشیدجان
سال نوت مبارک
لطفا چندتا کتاب با انرژی مثبت بهم معرفی کنید کع در این تعطیلات بخونم♡
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۲۳سلام عزیزم سال نو مبارک
حقیقتا کتاب ماهی خوب بود برای هر ایده ای چه بیزینس چه خانوادگی و فرزندداری و …
زندگی و لحظات را با تفریح بگذرونیم
منیرهمی گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۳۲سال نو مبارکمهشید جان،جهانت همیشه همینطور زیبا و سرشار از عشق باشه❤️🫶😘
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۲۲منیره جان سلام به روی ماه شما و سال نو مبارک😍
ممنونم🙏🙏
ستاره 🌟می گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۱۷مهشید جان ❤️.
امیدوارم که حال خوبی داشته باشی 💕✨.
این نوشته هم حس و حال خاصی داشت .
مهشید جان ❤️ شما چه دل گنده ای دارید .چطوری تونستید مادر و پدرتون رو ببخشید ؟
من اگه بودم نمیبخشیدم .من هنوز مادر و پدر خودمم نبخشیدم و مادرم رو به مادری قبول ندارم و به رسمیت نمیشناسم .
همه مادر و پدرا خوب ومقدس نیستن و اونا هم اشتباه میکنن مثل ما که اشتباه می کنیم. میگن اگه مادر و پدری در حق بچه اش چه از نظر جسمی و مالی و روحی کم بذاره و باعث مشکل و مریضی بچه اش بشه ،در قبال اون بچه مسئوله و یک روز باید جواب پس بده (این حرف من نیست و حرف خداست که همه درقبال هم مسئول هستن و یک وظایفی دارند و وظایف شون مشخصه).
من نه مادر و پدرم و نه فک و فامیل شون رو به هیچ وجه نمی بخشم و برای این کار هم دلیل خاص خودم رو دارم چون اونا آدم نمیشن و به اشتباه شون اعتراف نمی کنن.
حتی اگه یه روزی ازدواج کنم و مادر بشم نه میبخشم شون و نه اونا رو توی زندگیم راه میدم و زندگی مشترکم رو ازشون جدا می کنم چون اعتقاد دارم آدمی که سمه روزگاره و به من بچه اش هستم احترام نمیذاره و به خاطر اینکه من دختر شدم منو بچه اش نمیدونه قطعا به شوهر و بچه من که داماد و نوه هستن هم احترام نمیذاره .
حتی اگه یه روزی احتیاج شون به من افتاد دست شون هم نمیگیرم و برای همه کارهام دلیل دارم چون من خوشم از اونا طرز تفکرات پوسیده شون نمیاد و فکرم نمیکنم به همچین آدمای مضخرفی دورم احتیاج پیدا کنم .دلمم نمیخواد درآینده بچمم مثل من بشه برای همین دوری و دوستی رو ترجیح میدم برای همه کارهام دلیل خاص خودمو دارم و اینکه آرامشم برام مهمتره و آرامش من نبودن این آدم ها در زندگیمه مهشید خانم ❤️😍❤️.
ببخشید ولی من مثل شما دل گنده و روح بزرگی دارید ولی من اینجوری نیستم .
کاش میشد که منم اینجوری باشم ولی نمیتونم اینجوری باشم و چشمم رو خیلی چیزای این جماعت ببندم.
عذرخواهی میکنم اگه فضای وبلاگ تون روتلخ وبد کردم .
فریمامی گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۵۶سلام ستاره جان
منم همین حسارو دارم پدرومادرو فک و فامیلشون همیشه احساس بی ترزشی دادن بهم ، به خاطر این حس چه بلاهایی که سر خودم نیاوردم برای همین کاملا درکت میکنم ، تو تنها نیستی ، اما به نظرم خودتو سرزنش نکن یا ناراحت نشو که نمیتونی ببخشی ، ما به زمان احتیاج داریم و آگاهی شاید یه روزی آگاهیت اونقدر زیاد بشه که بتونی مثله مهشید بشی و ببخشی ، امیدوارم زودتر یه ازدواج خوب بکنی که همه تلخی های گذشته رو بشوره ببره
ستاره 🌟می گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۷:۰۶ممنونم فریما جان ❤️✨💝.
بله امیدوارم فریما جان☺️🥺.شاید زمان تونست همه چیز رو بشوره ببره چون میگن زمان حلال مشکلاته ❤️💕✨.
امیدوارم منم یه روز به قوی بودن مهشیدجان بشم 🪻💕❤️✨🎀.
سپاسگزارم که منو درک کردید فریما جان عزیز و نازنین 🙏🏻🍭♥️🪻.
فریمامی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۱:۴۳همین که اینجا هستی یه نشونه س که درآینده میتونی 👍
خواهش میکنم عزیزم انشاا… همیشه شاد و تندرست باشی ❤🌹❤🌹
ستاره 🌟می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۲۹سپاسگزارم فریما جانم 🎀💕✨🌞.
از اینکه با خانمی آگاه و مهربان و خوش قلب و دارای روح بزرگ و قوی مثل شما آشنا شدم خوشبختم و برای شما هم در تمام مراحل زندگی آرزوی موفقیت می کنم 😍❤️🌹🎀💋.
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۲۲ستاره جان
ما لایق ارامش هستیم
هر کاری که فکر میکنین ارامش میده بهت انجام بدین👌
من ارامش را هم در حذف دیدم هم در هضم دیدم هم در نادیده گرفتن
برای برخی نادیده گرفتن به شدت جواب داده.
چون متوجه شدم آدمی که درد میده به دیگران، خودش درد زیادی داره حتی اگر پیدا نباشه…بلعکسش درست نیست ها…آدمی که درد داره الزاما منبع انتشار درد نیست …برخی میرن و با دردهاشون کیمیاگری میکنن برخی چون راحت ترین کار یعنی بالا اوردن روی دیگران را انجام میدن…
ستاره 🌟می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۲۷بله مهشید بانو ❤️✨.به قول فریما جان عزیز ♥️💫من به زمان احتیاج دارم تا با یه سری چیزا کنار بیام چون هنوز این زخم ها تازه است و برای درمان شدن به زمان احتیاج داره و کمی هم دارو و مراقبت و رسیدگی و تیمار کردن زخم 🙂💚🪴🪻.
ستاره 🌟می گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۱:۰۰سلام دوباره خدمت مهشید بانو ❤️✨.
من الان رفتم به بخش روانشناسی سایت تون و نشستم از مباحث انرژی ها و سایه ها جزوه نوشتم (خداوکیلی اگه الان مدرسه بودم زورم میومد حتی دوتا خط بنویسم 😂🤦🏻)
خودم و شخصیتم رو شخم زدم و برگشتم .
خبرهای خوبی براتون دارم☺️💕 .
فهمیدم خانواده من مردسالار شدید هست و زن براشون بی ارزشه و اینکه فهمیدم بلاخره چی هستم😔🤦🏻 .
من یک زن دلبر هستم و دلبرانگی زیادی دارم❤️☺️✨.
زن دانشمند رو هم در کنار زن دلبر دارم که باعث شده یک دلبر خط کشی شده و با دیسیپلین و متعادل باشم♥️💃🏻💄👠 .
اما متاسفانه ساده دل منفی دارم که اونم به خاطر تربیت نادرست و زن ستیزانه من توسط یک خانواده مردسالار بوده که دوست داشتن من ساده لوح باشم و ضعیف که بهم زور بگن که متاسفانه به هدف شون نرسیدن و من اینجوری نشدم اما آثارش کماکان با من هست☺️💪🏻😎.
کدبانو و مادر هم به مقدار کمی درمن وجود داره و کم کم داره مثل سبزه های عید جوانه میزنه و جاش رو در وجودم پیدا میکنه🪻🎀💕.
سایه هام رو کشف کرده ام و به اتاق های قصر وجودیم سر زدم .
سایه های من حسادت و نفرت و نفرت نسبت به مادرم بود .این اتفاقات به خاطر اتفاقات و سرخوردگی هایی بود که در دوران کودکی تجربه کردم .
توی درونم یک قصر بود با اتاق های بزرگ یک اتاق سیاست و درایت زنانه مثبت(مثل اطرافیانم سیاست منفی و بدجنسی ندارم که برعلیه دیگران استفاده کنم) و یک اتاق دیگه عشوه و ناز و لوندی و زنانگی یک اتاق دیگه حسادت به دیگران و اتاق دیگه نفرت از مادرم و نفرت از فامیل هست و توی یک اتاق دیگه قصرم ساده انگاری و نادیده گرفته شدن توسط آدما بود🥺🍓🌼.
من تله بی ارزشی و تله کمالگرایی دارم و تله شخصیتی قربانی و مهرطلبی رو اصلا ندارم🙂💚🪴 .یک ذهن تحلیل گر دارم که ایراد گیر نیست اما خیلی خط کشی شده و صفر و صدی هست 🥺🎀✨.
فهمیدم اطرافیانم سایه شخصیتی حسادت و حسرت دارند و اطرافیانم تله شخصیتی قربانی رو دارن و تبدیل به جلاد شدن و دارن عقده هاشون رو سر من خالی میکنن 🥺😑.
مادرم سایه شخصیتی حسرت و حسادت،تله شخصیتی قربانی (همزمان هم جلاده هم رابین هود)و تله شخصیتی مهرطلبی داره و نمیتونه به دیگران نه بگه .
الان مسیر سفر قهرمانی ام مشخص شده حالا که خودم رو بهتر شناختم دوست دارم اگه خواستگار خوبی برام اومد ازدواج کنم و مادر بشم و همزمان هم دلبرباشم برای همسرم و دلبری کنم و هم مادربشم و برای عشق مامان مادری کنم ☺️❤️👶🏻. یا دوباره درس بخونم از اول کنکور بدم و توی یک رشته خوب درس بخونم و دانشگاه برم و ادامه مسیر زندگی ام رو رنگی پرنور و عشق کنم ❤️👠💄💃🏻✨🪻🪴💫💕🫀🌞🌠🌌🐚🦪🪼🪽🪷.
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۱۷ستاره جان سلام عزیزم
چه قدر خوشحال شدم بابت این کامنت
خودت را کامل تحلیل و واکاوی کردی👏👏👏😍😍😍
ستاره 🌟می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۲۴سپاسگزارم مهشید بانو 🙏🏻❤️🪷.
نازگل_بانوومی گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۳:۰۲چه لباس قشنگی مهشید جان😍
مصی هستم 🤍🌱🦋می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۲:۰۱سلام به بانوی گرانبها
متن و خوندم و حسابی با هر کلمه واقعا شکفت زده شدم که چقد وصف حال بود
اون ماجرای درگیری لفظی به خصوص
جدیدا دارم یاد میگیرم حتی انرژی نذارم برای اینکه ذهنم و مشغول کسی کنم که ارزشی نداره
چه برسه به درگیری های لفظی
فوکوس میکنم رو نقطه مثبتهای زندگی
رو حس و حال خوب
و بعد چند دقیقه هیچ خبری از حال بد نیست
یه کار دیگم میکنم
من نشخوار فکری زیاد دارم
در راستای حل این موضوع چندتا کار میکنم
ورزش میکنم
کلاس رقص میرم
پادکست گوش میدم
و اخیرا یه درمان دیگه پیدا کردم
شعر حفظ میکنم
شروع کردم به حفظ غزلیات حافظ
و نمیدونی چه معجزه ای کرد برای حل نشخوار فکری من 🦋🌱
رویامی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۱:۲۳واقعا تاثیر داره حفظرشعر؟!!!!منم خیلی درگیر نشخوار فکری هستم متاسفانه 😕 مخصوصا نمیدونم چرا وقتی دارم ظرف میشورم حال بدم میاد بالا🤒 شنیده بودم تماس با آب باعث آرامش میشه برا من برعکس عمل میکنه شایدم چون درونم ناارومه تماس با آب باعث میشه برون ریزی افکار داشته باشم
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۱۵نازگل جان ممنون عزیزم😍🙏
شاتوتمی گوید:
۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۳:۲۶مهشید عزیز
سال نوتون مبارک
قبول داریدکه یار خوب بهمون انرژی میده؟ اعتمادبه نفس میده؟
به نظرم شماخودتون قوی شدین و تلاش کردین و نمیخوامم این تلاش های فردی را کم اثر جلوه بدم،
ولی شادی وآرامشی که ازش میگی چیزی هست که توبعضی زنها دیدم.زنانی که فکرراحت دارند و محبت میگیرن.شما محبت میگیری و همسرت ازارت نمیده.بهت سخت نمیگیره.دادو فریاد نمیزنه.خب پولم فکر میکنم دارید حالا در چه حد نمیدونم ولی بلاخره تا حدی که سخت بهت نگذره فکر کنم دارید.
اینها خودش زن رو جوان و شاداب میکنه
میخوام بگم شوهر خوب خیلی مهمه
شما فرض کن قوی و پرآرامش و بااعتماد به نفس باشی و بری با یه مرد معتادو فحاش و بی غیرت زندگی کنی
چیزی ازت نمیمونه
به نظرم انتخاب درست داشتین و البته شانس خیلی زیاد
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۱:۴۰شاتوت جان سال نوتون مبارک🥰🙏
در مورد روابط عاطفی و ازدواج، ادمها میتونن چند نوع باشند
نوع اول ما از یه خانواده سرشناس باشیم و خواستگارها صف بکشن😅 و کسانی هم میان که سرشون به تن شون می ارزه و حسابی هستند
نوع دوم اینکه خانواده سرشناس نیستیم ولی در محل زندگی مون در موردمون خوب میگن و خواستگار میفرستند…
نوع سوم اینکه کسی ما را نمیشناسه و یا خونه مون مدام عوض شده و …خب باید خودمون کیس مورد نظر را پیدا کنیم یا معرف پیدا کنیم که ما را به هم کفوهامون اشنا کنه …
موارد دیگه هم هست این وسط که ازش میگذریم…
به نظرتون دختر اولی شانس خیلی زیاد نداشته که در چنین شرایطی هست؟
حالا همین دختر شاید خودش بره و بدترین مرد را انتخاب کنه و بدبخت شه! خب این همه شانس بهش کمک میکنه؟ قطعا خیر
به نظرم ازدواج به خیلی چیزها بستگی داره …
برای من این بود که رشد کنم تا بتونم خودم را معرفی کنم و از طرفی، ادم حسابی ها را هم بتونم بشناسم نه اینکه تا یه پسر اومد جلو، بگم واووو این خوبه چون قدش بلنده و چهره اش خوبه و تو فلان منطقه ساکنه و ماشینش فلانه و ….
به نظرم انتخاب درست، نیاز به سواد عاطفی داره که من واقعا برای این سواد، آموزش دیدم
فرشتهمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۳:۳۱سلام عزیزم
چطور اموزش دیدی و از کجا؟
من تو مرحله ای هستم که باید انتخاب درست کنم و واقعا نمیخوام اشتباهی کنم
میشه لطفا بگین چطوری ما هم اموزش سواد عاطفی ببینیم ؟
مثلا تجربه اس یا کتابی دوره ای و شبیه به این ها؟
مهشیدمی گوید:
۷ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۴۳سلام عزیزم
دو ویس تقدیم میکنم
https://www.dgbaha.com/wp-content/uploads/2025/03/سواد-رابطه۱.mp3
https://www.dgbaha.com/wp-content/uploads/2025/03/سواد-رابطه-۲.mp3
ستاره 🌟می گوید:
۸ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۷:۴۵سلام مهشید جان ❤️✨.
منم ویس تون رو شنیدم .توی ویس یک موردجالبی رو گفتید اینکه کسانیکه هوش هیجانی یا همون ایکیو بالایی دارند از نظر ذهنی تحلیل گری بالایی دارند.
یک سوال برام به وجود اومد.منم ذهن تحلیلگری دارم و براساس داده ها و اطلاعات بیرونی ذهنم میتونم اول شخصیت خودم و بعد شخصیت دیگران رو تحلیل کنم که این مربوط به بُعد شخصیت دانشمندم هست.چون من هم منطقم وهم احساساتم به یه اندازه قوی هست و من از احساساتم هم از زندگیم استفاده می کنم که اون مربوط به بُعد شخصیت دلبرم هست و چند روز پیش زیر همین پست با یک کامنت شخصیت خودم و اطرافیانم رو تحلیل کردم.
با این حساب یعنی من ایکیو یا هوش هیجانی بالایی دارم ؟یا تا رسیدن به هوش هیجانی بالا فاصله زیادی دارم؟
مرسی مهشید بانو 🙏🏻❤️✨🪻🪴.
مهشیدمی گوید:
۹ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۴۶سلام عزیزم
بله اگر اینطور هستین هوش eq تون خوبه👏🙏
فرشتهمی گوید:
۱۲ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۴:۵۸گرانبها جونم ممنون از وقتی که گذاشتی🩷
بهت افتخار میکنم که این مسیرو رفتی و الان تبدیل شدی به بهترین ورژن خودت و به ما هم کمک میکنی🥰
چقدر مطالب این ویس باارزش و مفید بودن .نوشتم همه نکات رو تا یادم نره و بتونم ازشون استفاده کنم
فهمیدم مسیر سخت و جذابی برای خودشناسی و خودسازی جلوی رومه امیدوارم بتونم از پسش بربیام😍
خداروشکر هنوز وارد رابطه نشدم و میتونم با چشم باز انتخاب کنم . گرانبها راستش بخوام نظرمو بگم این ویس خیلی گرانبها و و پر استفاده بود شاید اگه پست کنین بهتر باشه تا دخترای بیشتری ببینن و بتونن ازش برای زندگیشون استفاده کنن
بازم مرسی که هستی و کسی هست که تو مسیر از ما جلوتره و راهنماییمون میکنه 🤩
راستی اسم کتاب هم هر وقت دیدی بهمون بگو تا استفاده کنیم
اراممی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۲:۰۶کاملا موافقم با حرفات
یک همسر خوب باعث میشه نود درصد راهو رفته باشی اون ده درصد هم باید تلاش کنی درگیر چیزای حال خراب کن نشی مثل حسادت وحرص و…
اما اگه همسرت خوب نباشه صددرصد راهو باید خودت تلاش کنی و این باعث میشه کم کم تحلیل بری بی انگیزه بشی کم بیاری چون بازم نمیتونی همه مسیرو بری همسر بد مث سرعت گیره سرعتتو تو موفقیت کند میکنه
گریبان عدممی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۵۳اینا که نوشتی واقعیه یا کیکه😂
مصی هستم 🤍🌱🦋می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۱۱رویا جان سلام
من خودم خیلی زیاد درگیر این موضوع بودم
و واقعا حفظ شعر یکی از بهترین راه حل هاست
انقد ذهن معطوف به سمت حفظ شعر میشه که اصلا فرصتی برای افکار مزاحم نیست
مهشیدمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۱۴مصی جان سلام به روی ماه تون😍🥰
ممنون بابت این پیشنهاد خیلی جالب👌👌👌
خیلی راهکار برای نشخوار فکری دیده بودن ولی حفظ کردن جدید بود.ممنون که از تجربه ات گفتی👏👏👏👏
رویامی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۵۷سلام به شما.ممنون از راهکارها حتما امتحان میکنم😍واقعا جدید بود😄
زینبمی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۴۰نوشته هاتون مثل همیشه عالی و پر از حس خوب بود و انگار یه جون به جون هام اضافه شد . 💖
مهشیدمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۹:۳۱زینب جان 🥰🙏
ممنون از نگاه زیباتون و خدا رو شکر که حس خوب دادم😍😍
ستاره 🌟می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۹:۴۲مهشید جان ❤️😍.
من از شما میتونم یک سوال بپرسم ؟
من تاحالا با هیچ پسری دوست نبودم ولی خیلی خوب آقایون و ذاتشون رو میشناسم و نحوه برخورد باهاشون رو بلدم .من خیلی حس ششم ندارم. نمیدونم چه جوری اینجوریم؟
نمیدونم حس ششم دارم یا آدم شناسی ام خوبه یا تجربه دارم تو این مسائل؟
نمیدونم دلیلش چیه؟
مهشید جون ❤️😍.به نظر شما دلیلش چی میتونه باشه؟
توی انرژی های زنانه کدوم انرژی ها سیاست زنانه و شناخت زیادی روی آقایون دارند؟
مرسی مهشید بانو🙏🏻 ❤️✨🎀.
ستاره 🌟می گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۹:۴۶البته نه شناخت درباره آقایون ،درباره همه آدما چه خانم و آقا رو با نگاه به چهره شون میتونم بگم چه جور اخلاقی دارن یا به چیا علاقه دارن یا شغل شون چیه؟
کلا این ویژگی رو زیادی دارن ولی درباره آقایون برام قوی تره با اینکه تاحالا با پسری دوست نبودم.
به نظرتون علتش چی میتونه باشه؟
سپاسگزارم مهشید بانو 🙏🏻❤️☺️.
مهشیدمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۹:۲۴🙏🥰جانت سلامت
حقیقتا در مورد حس ششم و آدم شناسی که یه مبحث دیگه است سررشته ای ندارم و مطالعه ای هم نداشتم 🙏🙏
ستاره 🌟می گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۳:۰۰آها مرسی مهشید جان ❤️😍.خودمم به این مسائل حس ششم و خرافه و اینا اعتقاد ندارم.
یه سوال میتونم بپرسم؟
کدوم انرژی زنانه سیاست و درایت زنانه زیادی داره و شناختش از آقایون زیاده ؟
حقیقتش من خیلی سیاست یا درایت زنانه ندارم اما شناخت خوبی روی آقایون دارم میخواستم بدونم من تو کدوم دسته قرار می گیرم.
سپاسگزارم مهشید بانو 🙏🏻❤️🌹.
ستاره 🌟می گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۴:۳۲چون من خودم انرژیم دلبر هست و دلبرانگی بالایی دارم و بعدش دانشمند دارم و یه کم ساده دل برام سوال شده که من به خاطر این ویژگیم تو کدوم دسته قرار میگیرم 😍❤️🌹☺️.
ستاره 🌟می گوید:
۸ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۸:۰۰مهشید جان عزیزم 🙂💚🪴. فکر می کنم خودم جواب سوالم رو گرفتم.چون این چندروز عمیقا داشتم به این موضوع فکر می کردم و وقتی ویس شما رو که درباره سواد رابطه بود رو شنیدم فهمیدم که دانشمند فعال باعث کمالگرایی و ذهن تحلیلگر میشه و من خوب میتونم رو بقیه شناخت داشته باشم چون ذهن تحلیل گری دارم و براساس یک سری داده و ورودی آدما رو تحلیل می کنه ذهنم و بعد به یه خروجی که میشه شناخت خودم و دیگران میرسم و دلیل اینکه خیلی دختر ساده لوحی نیستم وساده لوحی زیادی ندارم.مغرورم و خیلی دیگران اولویتم نیستن و خودم رو روی دیگران نمیذارم به خاطر اینه که من در کنار دلبر وجودم یک دانشمند قوی دارم که باعث مراقبت از دلبر وجودم میشه😎💪🏻 .
پس یعنی من تا این لحظه زندگیم هر دستاورد خوبی دارم ازبُعد دانشمند شخصیتم دارم☺️❤️🎀 .
الان همه تو سایت میگن این چقدر خودشیفته و پزو هست که همش تو سایت از خودش تعریف میکنه 😂🤭(این مورد رو بهم زیاد میگن و نسبت میدن ولی زیاد برام مهم نیست چون جزوی از شخصیتم به حساب میاد انگار🥺)ولی خب در واقعیت اینجوری نیست و به خاطر شخصیتم که زن یا دختر دلبره اینجوری به نظر میاد متاسفانه 🫠🥺🤦🏻.
مهشیدمی گوید:
۹ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۴۶خدا روشکر ستاره جان👌👌🥰
اورکامی گوید:
۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۲:۱۶سلام زیباجان🌸
زیبا هستید و زیبا می بینید و زیبا می نویسید🌼
از حس خوب نوشته هاتون متشکرم ، ازتون سوالی داشتم چطور در خونه دوران مجردیتون برای خودتون دلخوشی ایجاد کرده بودید؟ که حوصلتون سر نره ، انرژیتون نیفته و احساس ناانیدی نکنید . با این وضعیت اقتصادی مخصوصا
مهشیدمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۹:۳۱سلام به روی ماه تون اورکا جان
ممنونم لطف دارید بزرگوارید🥰🙏
حقیقتا من هم در اوضاع اقتصادی بدی بودم قبلا …
ورزش تو خونه انجام میدادم و حتی وزنه پا هم خودم ساخته بودم(تو یه پست هام نوشتم)
و پیاده روی هم خیلی زیاد میرفتم…
ورزش و فعالیت بدنی خیلی استرس ها و افکار منفی را از ما دور میکنه…
و خب بسکتبالیست هم بودم و تو تیم و مشغول بودم…
دستی هم در هنر داشتم و اکسسوری میساختم…
شما شاغل هستین؟
جورجینامی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۰:۳۲وا چرا پیامای من تایید نمیشه
چیز یدی نگفتم که!
چی بگم تایید میکنی؟؟؟؟؟؟
مهشیدمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۹:۲۷جورجینای عزیز من خودم پیام های شما را ندیدم
از ادمینم میپرسم ببینم چی بوده چون ادمین این موارد را حذف میکنه:
سیاسی و مذهبی و توهین و نام اوردن از اشخاص …
اینها نبوده احیانا؟
جورجینامی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۴۶در مورد یکی از کاربران *** سایت بود که ***
اسکرین ازش دارم.
هیترهات را بشناسی که چقدر …
مهشیدمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۱:۰۶جورجینای عزیز
یک ادمین دارم که همه پیام ها را رویت میکنه و اگر مشکلی نداشته باشه تایید میکنه و مابقی را حذف میکنه…میدونم همسو هستین با من و از این بابت تشکر میکنم🤗🙏
ولی خب اسامی را حذف میکنم و پیگیر نیستم چون اون ها در همون دسته غم مقدس ها رفتند و امیدوارم حالشون تغییر کنه و شکوفا بشن.
سال نوتون هم مبارک🤗
فاطمهمی گوید:
۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۴:۵۰❤️
سارامی گوید:
۸ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۵۲لباس تون چه خوشکله😍
سال خوبی داشته باشین 😍
من از شما خوشم اومده چون اصلا درگیر بازی های *** *** سایت نیستین…تو تاپیکی دیدم تگ تون کرده بودند و برام جالب شد که ببینم چی جواب میدین و جواب تون عجیب بود.
برام کاملا مشخص شد که آدم ها چطور میتونن موفق بشن.وقتی که درگیر چشم و هم چشمی و خبر چینی و … نشن و روی اهداف خودشون تمرکز کنند.
خواننده وبلاگ قشنگ تونم و امیدوارم به اهداف خوب تون برسید.خیلی دلم میخواد خرداد ببینم چی بوده.اگر دوست داشتین به ما هم بگین
مهشیدمی گوید:
۹ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۴۵سارا جان ممنونم🥰🙏