ESC را فشار دهید تا بسته شود

۱۶) صدای سکوت

دیشب یه کلیپی دیدم که تکون خوردم ….
از برخی پرسنل ناشنوایی که در سروش کار میکنن پرسیدن: 
آرزوی شنیدن چه صدایی را داری؟
جواب ها را ببینین: 
۱) صدای پدر و مادرم
۲) صدای پسرم
۳) آهنگ 
۴) صدای حرف زدن آدمها
۵) صدای سیستم ماشین 
۶) من یه جایی خوندم که : صدای پرنده ها قشنگه …دوست دارم صداشونو بشنوم
ویدئو را ببینین : 
من خیلی وقت هست که صدای طبیعت رو مثلا در صفه با تمام وجودم گوش میدم…
ولی آخه صدای آدمها؟
صدای سیستم ماشین؟ 
خیلی برام جالب بود…
صدای همون همکاری که همیشه رو مخ هست مثلا 😁
یا صدای ماشین های سنگین مثلا😶
امروز می خوام با تمام وجودم زندگی کنم و شکرگزار باشم…
کوکوسیب زمینی درست کردم داریم با همسر میریم کوه…
ببینم تجربیات امروزم چطوری میشه و براتون تعریفش کنم…

مهشید

مهشید هستم.یه دختر دهه شصتی که نرم افزار کامپیوتر خوندم. dgbaha برگرفته از عبارت "دختر گرانبها" است.در این جا کنار هم هستیم تا بالنده و گرانبها بشیم.

دیدگاه ها (36)

  • آواتار Sahar

    Saharمی گوید:

    ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در ۱۳:۱۵

    🥲🥲🥲🥲
    داشتم فکر میکردم چقدر صدا ها برامون توی زندگی مهم هستن ولی ما اصلا بهشون اهمیت نمیدیم
    حتی فیلم نگاه کردن معمولی هم بدون صدا و دیالوگ و آهنگ پس زمینه خیلییی کسل کننده س 🥲🥺

  • آواتار آیدا شاملو

    آیدا شاملومی گوید:

    ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در ۱۳:۵۰

    رفتی تو فاز بلاگری…چند روز دیگه هم شوهرتو دستت میگیری و ویو میخوری و تبلیغات میری ههههه موفق باشی بلاگر عزیز

  • آواتار منیره

    منیرهمی گوید:

    ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در ۱۴:۲۰

    چقدر باید شاکر نعمتهامون باشیم…صدای پرنده ها گربه ها خنده بچه ها شرشر بارون زندگی سرشار از خوشی‌های کوچیکه🥰🥰🥰

  • آواتار فاطمه

    فاطمهمی گوید:

    ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در ۱۹:۵۰

    من اصلا با دوتا بچه وقت برای هیچی ندارم
    یه بچه ده ماهه و دخترم که کلی تکلیف داره
    برای لذت بردن از زندگی
    همسرمم شاکی😭
    ولی خدایا شکرت

  • آواتار توتیا

    توتیامی گوید:

    ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در ۲۱:۲۵

    سلام مهشید جان.ممنون وبلاگ خیلی خوبی هست.امیدوارم مثل بقیه تو دام نمایش نیوفتی که به نظرم نمیوفتی.چون خاکی و خوش قلبی 😚

  • آواتار فلفلی_قلقلی

    فلفلی_قلقلیمی گوید:

    ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۰۹:۱۳

    یسری داشتم صوت استاد شجاعی رو گوش میدادم
    از همرزم های زمان جنگش می‌گفت که الان به چه دردهایی مبتلان
    یکی پوستش سوخته و دیگه پوستی نداره
    یکی چشمش ترکیده
    یکی پا نداره
    خیلی گریه کردم و خداروشکر کردم این نعمت ها رو دارم
    دلم واسه این دوستان سوخت وافعا ای کاش بتونن یروز به شنوایی دست پیدا کنن❤️

    یاد یه چیزی افتادم
    داشتم با دوستم که قراره دانشجوی هنر بشه راجب تاریخ و علت نگرش های مردسالاری صحبت میکردیم
    به اون زمان رفتیم که انسان تازه با این نعمت خالق شدن و مادر شدن زن آشنا شده بودن و چون براشون تازگی داشت به چشم یه چیز خیییلی ارزشمند میدیدنش و اون زمان الهه ای داشتن به نام حیات که مادر بود
    ولی زمان که گذشت چقدر برای ما این مسئله عادی به نظر اومد و دیگه قدرش رو ندونستیم و شد بحث بقا و مردسالاری…
    الان هم نگاه میکنم میبینم واقعا چیز عجیبیه
    کلا به هر نعمتی عادت کنیم دیگه ارزشش از چشممون میره🤕

  • آواتار زهرا ننه گلاب

    زهرا ننه گلابمی گوید:

    ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۱۲:۵۱

    مهشید من قبولت دارم و پیگیرتم و همیشه میخونمت.ولی به نظرم نباید عکس *** را تو فتوشاپ افشا میکردی.میدونی برا چی میگم،چون اون شاید با این کارا حالش خوش بود.الان کل ** سایت دارند در موردش حرف میزنن و میگن فیکه.حالش مطمئنم خیلی بد شده.نمیگم کارت اشتباه بودا میگم شاید اون فقط همون جا را داشته برای توجه گرفتن.شاید دلش میتواسته به جایگاهی برسه که خدمتکار داشته باشه و بنز سوار بشه و دکتر بشه و بیمارستان بسازه.زندگی دروغی ایجاد کرده که کمبودای زندگی واقعیش اذیتش نکنه.شاید به فکر خودکشی بوده و ابن کاربری را زده تا در رویا زندگی کنه‌.ها نظرت چیه؟

    • آواتار ساراگل-۲۹

      ساراگل-۲۹می گوید:

      ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۱۴:۰۹

      هیتلر هم خیلیا رو کشت.
      جفری دامر هم با با قتل و خون ریزی به لذت می‌رسید. پس باید احازه بدیم به کارشون ادامه بدن چون اینطوری حلشون خوب میشه؟ نظرت چیه؟

      • آواتار زهرا ننه گلاب

        زهرا ننه گلابمی گوید:

        ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۱۴:۲۷

        سارا جان قبول دارم ولی اونها قاتل بودند و جانی و مردمکش.ولی این یه کاربر معمولی بود که آرزوهاشو تو مجازی برآورده کرد.دیدم کاربری دوم ساخته و برا مهشید تاپیک زده خیلی دلم براش سوخت.نمیدونم منطقی نیست حرفام.شاید احساسیم

    • آواتار مهشید

      مهشیدمی گوید:

      ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۲۱:۲۷

      سلام به روی ماه تون.
      حقیقتا این کاربر مدتها بود که عکس های دیگه ش لو رفته بود …پارسال یه کاربر عکس فیک ایشون را گذاشته بود…چیز جدیدی نبود…
      البته قبول دارم ابن افراد در سایت آرامش پیدا میکنن و کمتر بقیه را آزار میدن…
      شاید برای اطرافیانش بهتر بود که سرش تو سایت گرم زندگی مجازی باشه …نمیدونم…ولی کار خودم را اشتباه نمیدونم

  • آواتار فلفلی_قلقلی

    فلفلی_قلقلیمی گوید:

    ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۱۴:۵۸

    مهشید یاد داستان هلن کلر افتادم
    نوشته هاش و دلنوشته هاش خیلی قشنگه
    حتما بخون
    نویسنده ی کر و کور
    که معلمی کمی مثل خودش داشته و تونست بهش خوندن و نوشتن یاد بده
    به دختری که هیچی از آداب و دنیای اطرافش نمیدونست و مثل حیوانات میخورد و حمله میکرد
    راجب زیبایی های دنیایی که نتونسته ببینه و نتونسته بشنوه صحبت میکنه
    راجب دیدش نسبت به نعمت های دنیایی که لمس میکنه و برداشتی که ازش داره
    خیییییلی قشنگه اگر وقت داشتی چیزایی ازش مطالعه کن

    • آواتار مهشید

      مهشیدمی گوید:

      ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۲۱:۴۱

      فلفلی خوندمش و واقعا قشنگه…سر یه جریانی تو یه سایت با فردی که کر و لال بود آشنا شدم ک باعث شد برم زندگی کلر را بخونم 🙏😍😍

      • آواتار فلفلی_قلقلی

        فلفلی_قلقلیمی گوید:

        ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲:۲۰

        چقدر خوب
        فیلم مستندش رو هم دیدی؟😍
        شاعر کور و اگر اشتباه نکنم کر ایرانی هم به اسم رودکی داریم
        توی کتاب درسمون شعرایی ازش بود که خیلی گیرا و زیبا بود
        واقعا چه حسی داره ندونی دنیا چه شکلیه
        ندونی دنیا چه صداهایی داره
        دلم گرفت🥺
        خدارو شکر واقعا
        نمیدونم چطور تشکر کنم بخاطر این نعمتی که دارم و قدرش رو نمیدونم🥺🥺
        و بجاش بعضی ها از همین نبود نعمت به چه نعمت های دیگه ای رسیدن
        از همون تاریکی هایی که ازشون حرف زدیم قبلا
        و اون کلیپی که برات فرستادم میگه من داشته هام رو از نداشتن دارم
        آنکه در ماه زندگی کند رنگ مهتاب رو نمی‌بیند
        دنیای خدا خیلی ترسناکه
        در عین ترسناکی خیلی قشنگه
        فقط باید یه کوچولو اجازه بدی تا بتونی اون قشنگی هاش رو ببینی😍

  • آواتار دستت رو شد تموم شد و رفت

    دستت رو شد تموم شد و رفتمی گوید:

    ۱۳ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲:۳۰

    چرا نظر منُ نذاشتی؟فحش دادم؟
    ببن مصمم شدم که فردا اسکرین بدم برات تو ** سایت…دستت رو میشه

  • آواتار دستت رو شده برام قصه هات بلد شدم

    دستت رو شده برام قصه هات بلد شدممی گوید:

    ۱۴ مهر ۱۴۰۳ در ۰۷:۵۰

    چه جالب🤣🤣🤣🤣🤣🤣
    فلفلی کاربری حفظ آبروی مهشید😂
    نترس مهشید جان با اکانت اصلیت جواب بده نه با این.
    اگه میخوای افشا نکنم همین جا عکس و مشخصات بده.نمیشه که فقط فوتوشاپ بقیه را بزاری.چون عکس نمیدی لو نمیری.عکس بده تا بگم از کدوم بنده خدایی برمیداری.قبلا عکسایی که گذاشتی دیدم تو سایت و سرچ زدم میدونم مال کدوم شرکته.خب تو هم عقده داری جای اون آدم باشی.تو شرکت بزرگ کار کنی.شوهر خوب داشته باشی.چه فرقی با *** داری؟اون فقط ساده بود عکس میداد.تو عکس نمیدی لو نمیری🤣🤣🤣🤣🤣

    • آواتار فلفلی_قلقلی

      فلفلی_قلقلیمی گوید:

      ۱۴ مهر ۱۴۰۳ در ۰۸:۰۶

      اسم بنده خدا رو نمیبردی حالا😐
      من به شخصه نمیدونستم این خانمه😐
      آبروی این بیچاره اگر وسط چاه بود کلا بردیش ته چاه
      میگم توی کار و آرزوی بردن آبروی مردمی میگی نه

  • آواتار دستت رو شده برام قصه هات بلد شدم

    دستت رو شده برام قصه هات بلد شدممی گوید:

    ۱۴ مهر ۱۴۰۳ در ۰۸:۲۸

    خب تو که جای اسمش بلدی ستاره بزاری پس بزار تا ابروش نره.دیگه به لطف تو همه میدونن کی بوده.چقدرم بد نقش بازی میکنی🤣🤣🤣🤣🤣

    • آواتار مهشید

      مهشیدمی گوید:

      ۱۴ مهر ۱۴۰۳ در ۰۹:۱۵

      بزرگوار من وقتی آی پی شما را باز میذارم، انتظار دارم که مطابق قوانین اینجا باشین.
      بنابراین لطفا از آوردن نام دیگر سایتها و یا افراد خودداری فرمایید.
      در مورد اینکه میخواهید افشاگری بفرمایید هم حتما در اون سایت اقدام کنید …
      من اسم و فامیلم را به عوامل سایت مربوطه ارائه دادم و هویتم مشخص هست…
      بی هویت در مجازی فعالیت نمی کنم.بنابراین هر چیزی دارید ارائه کنین البته مستند و بدون فتوشاپ.
      موفق باشین.

      • آواتار آدم فروش دستتو رو شده برام

        آدم فروش دستتو رو شده براممی گوید:

        ۱۴ مهر ۱۴۰۳ در ۱۰:۵۶

        اطلاعات کامل ازت دارم فامیلت مگه ** نیست ؟ عکس از شناسنانه بده؟ اونی که من میشناسم تو شرکت ** کار میکنه…

  • آواتار اوپرا

    اوپرامی گوید:

    ۱۵ مهر ۱۴۰۳ در ۱۵:۳۱

    گریه کردم
    چون نمیدونم چرا
    ولی یاد کلیپ هایی افتادم که ادمها برای اولین بار می شنون
    کودکان برای اولین بار میبینن
    عینک ها و سمعک ها
    مهشی از وقتی از هند اومدیم به نظرمون رانندگی ایرانی ها عالیه
    ترافیک کاملا خلوته!!! چون صدای بوث نیست و توی خیابون گاو نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *