۱) خسته نمی شن با اینکه پر مشغله هستند؛
۲) شاغل هستند و به همه کارهاشون با برنامه ریزی می رسن؛
۳) میهمان ناخوانده نمی پذیرن و میهمانی سر زده هم نمیرن؛
۴) تغییرات هورمونی ظاهرا ندارند و یا به ندرت دارند(در نگاه بقیه اینطور به نظر میان)؛
۵) راه حل شون بر پایه منطق هست نه احساسات و جیغ و داد و زار زدن؛
۶) در اوج درد و رنج و بحران، وقایع را درست تحلیل می کنند؛
۷) با آقایون زیاد مراوده های کاری دارند ولی درگیر ماجراهای جنسی و احساسی هم نمی شن؛
۸) شغل هاشون بیزینس و تجارت و مدیریت و … هستش؛
۹) داخل بورس و سهام و این دست ماجراها تبحر دارند؛
۱۰)خودشون را دوست دارند و خواسته هاشون را ارجحیت میدهند؛
۱۱) تمرکزشون روی خودشون هست؛
۱۲) برنامه ریزی از کارهای کوچیک دارند مثل یه میهمانی ساده تا کارهای بزرگتر؛
۱۳) آینده نگر هستند؛
۱۴) تنهایی از پس خودشون بر میان؛
۱۵) وقتی نوجوان هستند والدین شون اصلا متوجه نمی شن این دختر چه زمانی درس خوند و کی دیپلم گرفت و …برعکس دوستان شون که این روزها درگیر میکاپ و بی تی اس و از این دست ماجراها هستند، بلعکس اینها مشغول درس و دانشگاه…مشغول به اینکه چه شغلی می خوان وچه تایمی باید مدرک زبان بگیرند؛
نقطه تاریک :
بزرگترین چالش این زنان وقتی هستش که در محیط کار به اندازه کافی مورد قدردانی قرار نمی گیرند و حس می کنند مفید نیستند و یا کار خود را از دست می دهند و یا به حد کافی از نظر شغل رشد نکرده اند…
نقطه تاریک دیگر می تونه در میانسالی این افراد باشه…زمانی که ازدواج کردند و اولویت های زندگی مشترک رو دارند (مثل بچه و همسر و و یا دریافت عشق و تکیه کردن به همسر)…، ولی به اندازه کافی این موارد اغناشون نمی کنه…
اسم این زنان را من میذارم “دانشمند“
دخترانِ دانشمند را اگر بخواین در اینترنت سرچ کنین با یه مقدار گستردگی بیشتر به ترکیبی از واژه های آتنا و آرتمیس می رسید …اما من متوجه شدم که مردم زیاد این اسامی را نمی تونن تو ذهن نگه دارند، یک بار می خونن ولی وقتی اون واژه را جایی می بینن باید دوباره برن معنی اش را بخونن تا یادشون بیاد آتنا کی بود و چه کارایی میکرد و چه خصوصیاتی داشت…بهتر هست برای هر دسته بندی اسامی و لغات ملموس بذاریم تا وقتی می گیم دانشمند بدانیم یه دختر با ترکیب ویژگی های عقل و دانش و زیرکی و نظم و … منظور مون هست.
دیدگاه ها (21)
ههمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۹:۰۱خیلی خودتو آدم مهمی فرض میکنیا?
مهشیدمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۹:۰۸بله خودم را خیلی دوست دارم چون تونستم به خیلی ها کمک کنم.???
یاسمی گوید:
۳۰ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۹چون مهمه
اگر نبود اینجا نبودی!!
Saharمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۹:۳۹منم دختر دهه هشتاد هستم و احساس میکنم شخصیتم درصد زیادی دانشمند داره و مقداری هم کد بانو …. ?
مهشیدمی گوید:
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۸:۴۶???
دریامی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۰:۰۰عالی بود مثل همیشه مهشید جانم
مشتاقانه میخونم و یاد میگیرم و تو زندگیم پیاده میکنم و به موفقیت میرسم با راهنماییتات
مهشیدمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۰:۱۲ای جانم.ممنون از همراهی تون???
ندامی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۰:۲۷سلام مهشید جان، ندا هستم،
نوشته هات رو میخوندم قشنگ دونه به دونه ش رو دارم من، تا اینکه دیدم نوشتی آتنا،
درسته من قبلا تست دادم و بیشترین درصدم آتنا بودش و بعد اون مقداری افرودیت،
شکست تو کار و قدردانی نشدن هم خیلی اذیتم میکنه، طوریکه یه مورد کار رو سر همون قدردانی نشدن گذاشتم کنار?
الانم کارم پیچ خورده حس میکنم دنیا به اخرش رسیده?
عالی هستی?
پایدار باشی❤
مهشیدمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۰:۵۰سلام به روی ماه تون .جان تون سلامت ?
پس الان باید انرژی دانشمند را بخوابونین و انرژی های دیگه را روشن کنبن?
ممنون از همراهی تون❤?
ندامی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۱:۰۹حقیقتش چند ماه رفتم فاز کدبانویی ?
خسته شدم دیگه،
کدبانوبیم ته کشید?
فک کنم وقتشه برم فاز دلبر?
مهشیدمی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۱:۲۳?????
ندامی گوید:
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۲۱:۰۹حقیقتش چند ماه رفتم فاز کدبانویی ?
فک کنم وقتشه برم فاز دلبر?
دانشمند خستهمی گوید:
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در ۰۰:۳۵سلام
اتفاقا این روزا دقیقا دارم به این فکر می کنم بزنم زیر هر چی درس و دانشگاه ه.
یه خستگی عمیقی دارم از درس و دانشگاه.
مدام کارهای دانشگاهی رو عقب میاندازم و چون در محیط دانشگاه قاعدتاً قدردانی ازم نمیشه، حس بدی میگیرم.
البته من دانشجوی درس خونی بودم همیشه ولی الان اینطوری شدم.
مهشیدمی گوید:
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۵۹سلام به روی ماه تون دانشمند خسته عزیز?
استراحت بدین به این دانشمند و دوباره پر قدرت برگردین
مهشمی گوید:
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۷:۰۵الکی همین فرمون برو جلو ،خودشیفته خانم?
مهشیدمی گوید:
۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۷:۵۸ممنون که به بازدید این سایت کمک میکنین?
فلفلی_قلقلیمی گوید:
۳۰ مرداد ۱۴۰۳ در ۰۰:۳۲مهشید جان یه زمان فرصت کردی بیا راجب همین مکالمه بین تو و این خانم یه صحبت داشته باشیم.
مهشیدمی گوید:
۳۰ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۴:۲۰جان تون سلامت .چشم
ستارهمی گوید:
۲۹ شهریور ۱۴۰۳ در ۲۲:۰۹سلام مهشید بانو عزیز.من یک زن دلبر در وجودم غالبه که میشه همون آفرودیت ولی یک بخشی از وجودم زن دانشمنده.چون من تمایل خیلی زیادی به قدرت و جاه طلبی و پیشرفت دارم ولی دلیل نمیشه که زنونه و دلبر و لوند نباشم .راستی یک سوال من که دلبرو دانشمند وجودم رو باهم دارم و زن ساده دل و مادر و کدبانو و اصلا تو وجودم نیست. یعنی ترکیب دلبرو دانشمند وجودم باهم دیگه سمه یا متعادل؟