ESC را فشار دهید تا بسته شود

خانمی که شما باشی (قسمت دوازدهم: انواع ارتباط)

دیدین پسرهایی که از همون اولین جلسات، خیلی احساسات دارند؟ مثلا اولین بار هست که با شما ارتباط گرفتن و بهت میگن “عزیزم” …”فدات بشم” ….”قربون چشات” و …

از طرفی هم دخترها عاشق شنیدن این جملات هستند و یکی از گلایه های خانم های متاهل همین هستش که آقایون چرا محبت کلامی ندارند…

سوال میشه که اینها با این حجم از احساسات کیس های خوبی هستند یا خیر؟

برای درک این موضوع، باید انواع ارتباطات را با هم مرور کنیم.

این روزها با اومدن فضای مجازی، نوع جدید رابطه را شاهد هستیم به عنوان دوست اجتماعی یا همون جاست فرند…

متاسفانه این واژه ها زمانی به جامعه ما اومد که خیلی از مردم ظرفیت چنین ارتباطاتی را نداشتند…

حتی مشاورین و کسانی که زوج درمانگر هستند خیلی به این موضوع پرداختند چون علت ایجاد خیلی از مشکلات در کانون خانواده است …حتی از طرف کسانی هم این مشکلات دیده شده که تصور میشده آدم های با ظرفیتی باشند ولی…

برای همین موضوع مهمه و در قشر خاصی هم محدود نیست …به بیسواد و یا با سواد یا صنف شغلی محدود نیست!  از دکتر مهندسش دیده شده تا آدمی که سواد نداشته…

برای اینکه پسری را برای ازدواج انتخاب کنی باید ببینی ذهنش چه تفکیکی از رابطه ها داره؟ مرزبندی ها را بلده؟

انواع رابطه:

۱) یه سری روابط هستند که ما وقتی میریم تو خیابون داریم…با عابر پیاده ای که از کنارش عبور میکنیم…تو آسانسور با اون آدمی که میره طبقه ۷ کار کنه و ما طبقه ۶ هستیم و هر روز  می بینیمش ولی صنمی باهاش نداریم و فقط تکرار دیداره…شاید یه سلامی صبح بخیری بین مون رد و بدل بشه به نشانه احترام تو آسانسور…یه روز نبینیمش، شاید نفهمیم و نبایدم مهم باشه…

۲) یه سری رابطه ها میشن دوستان مون یا همکاران مون و مدیر عامل و غیره که بیشتر از دسته اول باهاشون ارتباط میگیریم…مثلا اگر مرخصی برند در جریان قرار میگیریم …اگر مشکلی براشون پیش بیاد، احوالش را میپرسیم و …

بین این افراد، کسانی هستند که ما باهاشون صمیمی تر هستیم و وقتی نباشند، کارهاشون را انجام میدیم و اونا هم همین رفتار را با ما دارند…

۳) دوست اجتماعی که میتونه همکار ما هم باشه…فالورهای پیج مون…تبادل نظر تو اینستاگرام و پلتفرم های دیگه و …با دوست اجتماعی میشه ملاقات کرد و دورهمی داشت و هدیه خرید و …

۴) رابطه عاطفی که خب با ۳  مورد اول خیلی فرق داره  و ما “هیجان هورمونی” داریم … “تعهد” داریم …”صمیمیت” داریم…”اولویت” مون هستش …

به قول استادم نمیشه با دوست اجتماعی غیر همجنس بریم سینما و دستشم بگیریم و بعد از فیلم هیچی به هیچی و نخود نخود هر کی رود خانه خود!

بنابراین در هر کدام از این دسته ها، ما تعهد و هیجان و صمیمت مون، تغییر میکنه و مرزش مشخص باید باشه …

مثلا آیا نمیشه به همکار جنس مخالفم هدیه تولد بدم؟

جواب بله میشه …با همکاران دیگه پول میذاریم و براش هدیه میخریم و گروهی بهش میدیم…ولی اینکه بخوایم با اون همکار جنس مخالف هدیه خصوصی بدیم اینجا یه مجموعه ای از نکات را خواهیم داشت…

شاید بگین نه نمیشه و ظرفیت باید بالا باشه…قبول ظرفیت شما بالاست و ظرفیت اونم بالاست …ظرفیت بقیه همکاران چی؟ مثلا سر زبون ها بیوفتی که با فلانی صنم داری…

شاید بگین مهم نیست حرف مردم…

ولی در این حد مهمه:

اما اونا عابر پیاده نیستند که در زندگی ات موثر نباشند…محیطی که تو داخلش کار میکنی را تحت تاثیر قرار میدن… پس عواقبش با خودت میشه …

ظرفیت همسرت چی؟ ظرفیت همسرش چی؟

ما به دوست اجتماعی و همکارمون تعهد نداریم که هدیه بدیم! این موضوع اساسی هستش…کاری که باعث بشه چالشی ایجاد بشه چون دوست اجتماعی را خوشحال کنیم، عاقلانه نیست…

نکته: آدمهایی هستند که با دوست اجتماعی شون صمیمی هستند و هدیه اختصاصی میدن و رابطه شون در کانون خانواده شونم کاملا خوبه و هیچ مشکل اخلاقی ندارند و همسرهاشونم در جریانن و همه چی خوبه …

این را گفتم که سوتفاهم نشه …هر رابطه صمیمیِ اجتماعی، مشکل ساز نیست و کاملا به مرز  و خط کشی ما و اطرافیان مون وابسته است…موضوع این هستش که ما یک مجموعه ایم…خودمون، دوست اجتماعی مون، محیط کارمون، همسرمون، همسرش.

اینها یک مجموعه با ظرفیت باید باشند و کاملا رابطه ها شفاف باشه…یعنی از همسرمون پنهون نباشه که ما این دوست را داریم و در قبالش مثلا هدیه دادیم چون ارشد ما در کار بوده و ازش خیلی یاد گرفتیم و…

اما متاسفانه اکثر این ارتباطات نتیجه مثبت نداشته…

*** دوست اجتماعی ساعت ۱۱ شب به همسرت زنگ میزنه و میگه فردا بیمه اش را درست کنه!

*** دوست اجتماعی در ساعاتی که همسرت باید تو خونه حواسش بهت باشه، داره با همسرت چت کاری میکنه!

*** دوست اجتماعی، عزیزم و فدات بشم و جانم و قربانت  و مواظب خودت باش و از این دست جملات را استفاده میکنه که مرز رابطه اجتماعی را رد میکنه! اینها جملات و کلمات رابطه عاطفی هستند…این میزان صمیمیت متعلق به رابطه جاست فرندی نیست!

و خیلی موارد دیگه که دقیقا به فرهنگ و ظرفیت همه اون مجموعه بر میگرده

بنابراین این موضوع خیلی مهمه مردی که برای ازدواج کاندید شما میشه، این روابط و حد و مرزهاش را میدونه یا خیر و البته خودتونم مهمید که چقدر آشنایی با این مرزها دارید…

در انتخاب همسر، وقتی مردی همون اول کلمات رابطه عاطفی را استفاده میکنه، احتمال اینکه این مرزها را ندونه هست. چون، کلمات زمانی معنا میگیرند که رابطه عاطفی شکل گرفته باشه و جلو رفته باشه نه یهویی بدون هیچ صمیمیتی، طرف کلمات را شهید میکنه…

و البته این مردها جذاب نیستند چون کلمات لقلقه زبان شون هست و مختص شما نیست…

وقتی با پسری داری آشنا میشی، باید اینستاگرامش را هم رصد کنی…باید روابطش را در محیط واقعی هم رصد کنی…مرزهاش را رصد کنی که آیا سواد رابطه عاطفی داره؟

برای دوست اجتماعی قلب و بوس میده؟ کلماتی که باید به شما بگه را میبره تو رابطه اجتماعی؟ اینها همگی نکته است…

هیچ وقت از اینکه دارید این موارد را رصد میکنین و براتون مهمه، نترسید که انگ امل وغیراجتماعی و حسود بخورید…صحبت یه عمر زندگی هست…مردی که نتونه برای ذهنت امنیت بیاره، زندگی پر چالش و سختی برات میسازه…

خارج از مبحث:

دو ماهی هست کلروفیل خونگی میخورم و پوستم شفاف تر و صاف تر شده…رزماری هم به موهام اسپری میکنم و تاثیرش عالی بود برای پر شدن مو…روی من اثر داشت…

در پست بعدی در موردش مینویسم

20250320 172005 scaled

مهشید

مهشید هستم.یه دختر دهه شصتی که نرم افزار کامپیوتر خوندم. دیجی بها dgbaha برگرفته از عبارت "دختر گرانبها" است. تلگرام : t.me/dgbaha

دیدگاه ها (84)

  • آواتار زینب

    زینبمی گوید:

    ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۲:۱۴

    مهشید جون سلاااام 😊
    خیلی خوب بودش👌 راستش من یه موضوعی ذهنمو درگیر کرده دوس داشتم نظر و ایده های شمارو هم بدونم .
    موضوع اینه من ترجیح میدم که یه اشنایی حدود ۶ ماه البته با رعایت چارچوب های دو طرف داشته باشم و اگه همه چی خوب پیش رفت بعدش به خانواده ها اطلاع بدیم .
    و چیزی که توی فرهنگ ما هست اینه که تا وقتی از طرف مقابل مطمئن نباشیم و نظرمون مثبت نباشه طرف مقابل رو اصلا به چشم خواستگار رسمی نمیبنم که خونه مون راهش بدیم🙊
    در واقع اگه یکیو قبول کردیم بیاد خونه مون یعنی قطعی نظرمون مثبته و فقط یه سری تاریخ تعیین کردن بین خانواده رد و بدل میشه توی اون جلسه اول. و همه چی سریع پیش میره

    در حالی که فرهنگ طرف مقابل اینطوریه که جلسه اول تازه آشنا میشن خانواده ها و همین طور جلسه های بعدتر و…
    و چیزی که با مدل من همخونی نداره اینه که زیر نظر خانواده ها اشنا بشم و اطلاع داشته باشن 🤦‍♀️ خب اگه طرف مقابل اون چیزی نبود که من میخواستم به نظرم سخته یجورایی اعلام کردن نظر منفی .. اونم جلوی خانواده ها ..
    نمیتونم با این موضوع کنار بیام که با اطلاع خانواده ها یه رابطه عاطفی رو هندل کنم
    که خب ترجیح طرف مقابل اشنایی زیر نظر خانواده هاست🤦‍♀️

  • ستارهمی گوید:

    ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۲:۳۱

    سلام گرانبهای عزیزم ❤️.
    از این موردها که بار اول خیلی احساسات به خرج میدن و زبون بازی میکنن و عزیزم و جانم و قربانت میگن خیلی به پستم خورده اما اصلا از این مورد مردها خوشم نمیاد و اطرافیانم بهم برچسب اُمل و عقب افتاده هم دادند اما برام مهم نیست .من مردایی که همون بار اول خیلی عزیزم و فدات میگن واستیکر قلب آتشین و بوس می‌فرستن رو قابل اعتماد نمی‌دونم و می‌دونم این مردها به همه دخترا این حرف ها و میزنن و برام جذابیتی ندارن اینجور مردا .من حتی مردهایی به پستم خورده که توی مجازی به صورت اتفاقی سرو کله شون از پی وی من پیدا میشدوتوی اولین پیام قربون و صدقه ام می‌رفت و عزیزم و عشقم و نفسم به نافم می‌بست و در پیام دوم علناً طرف آدرس خونه شو و پیج اینستاشو می‌فرستاد و پیشنهاد رفتن خونه شو و س*ک*س و هم خوابی بهم میداد که من درجا رد میکردم و طرفو بلاک میکردم(موردای اینجوری توی خصوصی نی نی سایت زیاد برام پیش اومد که به اسم خانم میومدن اما آقا بودن ).
    چون من دختری نیستم که از اینجور کارا خوشم بیاد و هیچوقت رابطه و ازدواج اولویتم نبوده و برام مهم نیست .
    بیشترمردایی رو دوست دارم که قدرتمند وسنگین که هم باهوشن و هم رمانتیک که هم در عمل و هم در کلام و به وقتش عشق و علاقه شون رو بهم نشون میدن خوشم میاد و تایپمه.
    مهشید خانم ❤️ من کامنت تون در پست قبل رو خوندم .مهم نیست مهشید جان اشکال ندارد🙂.چشم من در اولین فرصت منتظر ویس شما و حرفاتون درباره کامنت های هفته قبل و پست قبلی هستم ☺️.

  • آواتار ناهید

    ناهیدمی گوید:

    ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۰:۵۴

    گرانبها جان سلام
    خوشحالم اینجا را پیدا کردم😍
    منتظر هستم ایده هاتون عملی بشه
    دوست تون دارم و همیشه دعاگوتونم.خیلی به من کمک کردین😘🙏❤

  • آواتار مروارید

    مرواریدمی گوید:

    ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۳:۴۲

    مهشید من خیلی حرفای شما راقبول دارم
    اعتقادات خاصی ندارم و از خانواده اوپنی هستم ولی کاملا با حرفاتون موافقم👏
    اینکه خانم امروزی باشی و حد و حدود داشته باشی را من تو کمتر آدمی دیدم.ادمای اصیل جوگیر نمیشن👌
    ازتون ممنونم برای این وقتی که گذاشتین و اینا رو نوشتین.
    بهم خیلی کمک کرد 🙏🌹

  • آواتار فهیمه

    فهیمهمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۰:۱۰

    مهشید جان سلام و خسته نباشی🥰
    حرفات ارزشمنده ممنونم ازت🙏
    در رابطه با حواشی میخواستم صحبت کنم که دیدم زیر این پستم ازش صحبت شده.

    یه تاپیک زدی در مورد کسی که شلوغ کاری میکنه
    اون چقدر درست بود.
    در کل آدمای موفق از حاشیه دور میشن و با هر چیزی عکس العمل نشون نمیدن.
    شما به من یاد دادی که نیاز به جواب روی حرفای بی ارزش نداریم.
    جالبه وقتی آدم جواب نمیده و محل نمیذاره بیشتر احترام میگیره.من فکر میکردم بلعکسه.
    بهت مهشید تبریک میگم که خودسازی تا این حد برات بوده.
    و واقعا غبطه میخورم که چه زمانهایی را از دست دادم چون گذاشتم آدما مغزم رو دستکاری کنن.
    مهشید جان از خدا میخوام بمونی و اینجا فعال باشی و به اهدافت برسی و کنارت کلی گرانبها تحویل جامعه بدی
    دوست خوبم بوس به کله ات😘😘😘😘

    • آواتار روزای خوبم میاد

      روزای خوبم میادمی گوید:

      ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۸:۲۳

      فهیمه جان درست میگین
      دستکاری ذهنی👏👏
      من شخصا خسته شدم. تا خودم را شناختم دیدم پر از تروما هستم.
      اونا را حل کردم دیدم مردی که تروماهاش رو حل کرده باشه انگار وجود نداره!
      از اون طرفم دستکاری های ذهنی که باید حواست باشه🤕

  • آواتار نقی غیر معمولی

    نقی غیر معمولیمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۱:۵۷

    میشه لطف کنید کامنتایی که مربوط به اونا و کاراشون در اونجا و اونجاها هست تایید نکنید؟ فضای اونجا به قدری سمی و تهوع انگیز هست که من ازش فرار کردم و فقط کاربرای درست و حسابیو بوکمارک کردم و اونارو چک میکنم بقیه سطح انرژیاشون به قدری پایینه که میترسم خودمم سقوط کنم و لنگه اونا بشم بعد میام اینجا چهارتا حرف خوب بخونم میبینم بازم اینجا ازونا حرف هست و اعصابم خورد میشه😭 تو رو خدا از کاربرای فیک اونجا با صدتا اکانت فیک که ماه ها و سال ها روش کارکردن تاپیک زدن پست گذاشتن تا طبیعی جلوه کنن و بقیه رو سیاه کنن حرف نزنید🤢بذارید یه اینجا آرامش داشته باشیم

    • ستارهمی گوید:

      ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۱:۱۹

      بله نقی غیر معمولی من با شما موافقم.
      منم پنج یا شش ماه هست که خودم رو تعلیق کردم از *** سایت به خاطر فضای خفه و سمی که داره و به خاطر همین پیگیر این سایت و حواشیش هم نیست این سایت پراز آدمای لول پایین و سمی و حاشیه ای و رشد نیافته است و احتمال آدم حسابی توش پیدا شدن خیلی کمه .
      منم به خاطر همین خوشم نمیاد که دیگه چیزی از *** سایت رو دنبال کنم .

  • آواتار نقی غیر معمولی

    نقی غیر معمولیمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۲:۰۵

    حتما بلاگ بعدی بگید این کلروفیل خوشرنگ و لعاب رو با چه سبزیجاتی و چه مقدار درست کردید😂 قابل تحمله عایا؟🙃

  • آواتار مهین

    مهینمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۷:۱۵

    سلام گرانبها جان
    عالی بود
    ولی اینکه بخوای در این باره تحقیق کنی سخته
    شناخت خواستگار برای ازدواج به نظرم خیلی سخت شده

  • آواتار مهدیه

    مهدیهمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۸:۴۸

    راستش فکر میکنم چه خوشبختن اون زنایی که شوهرشون اینستاگرام ندارن
    هر کاری بخوان میکنن و با همه دل و قلوه میدن و اعتراضم میکنی میگن به قول شما امل و حسود و ووو
    به مردی که تربیت درست نشده هر وسیله ای بدی ازش فساد میاره بیرون👎

  • آواتار مهری

    مهریمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۲:۵۶

    آفت این روزها همین جاست فرنده
    همه چی قاطی شده
    تا اعتراضم کنی به قول شما میشیم ضد اجتماعی و امل!
    به نظرم اینکه تو انتخاب ما حواس مون جمع باشه خیلی مهمه اما آخرش توکل به خدا باید بکنیم.
    آدم نمیدونه چی در انتظارشه
    بهترین آدمم انتخاب کنی می بینی یه جایی زندگیت پوکید از بس ظرفیت پسرها کم شده.غیرت و مردونگی کم شده

  • آواتار رهگذر

    رهگذرمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۲۷

    اون دختره بود کنکوری ها را مسخره میکرد و میگفت فول فاند و میخواست مهاجرت کنه؟
    خودش میگه شیخ کویتی باهاش ازدواج کرده 😂 البته ازدواج که چه عرض کنم …مهاجرتش این بود😂😂😂
    مهشید همه را برق میگیره ما رو….

    • مهشیدمی گوید:

      ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۰۱

      رهگذر جان
      همون رهگذر کنکوری هستین که بیهوشی اتاق عمل قبول شدین؟
      در هر صورت شما موفق شدین …
      رصد کننده اون کاربر نباشین..
      چون روی زندگی تون اثری نداشت و نخواهد گذاشت.

      • آواتار رهگذر

        رهگذرمی گوید:

        ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۸:۳۱

        نه مهشید جون اون رهگذر نیستم.
        بله این آدمها هیچ تاثیری غیر از زبون تلخ ندارند.زبون تلخ شونم به دلیل اینه که شکست خوردن و دوست ندارن کسی موفق بشه.
        نوشته هاتون را دوست دارم البته تو فاز ازدواج نیستم.در آینده خیلی به دردم میخوره
        فدت🥰❤

  • آواتار فری

    فریمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۳۹

    گرانبها جان
    کاش اینجا قابلیت تاپیک زدن داشت
    به نظرم بهش فکر کنی چون سوال زیاد میشه و تاپیک میتونه تبادل نظر راه بندازه و آدم تجربه های بقیه را ببینه و حرف بزنه.
    اینجا کاربرها و شما به نظر میاد اطلاعات خوبی دارید و میتونیم از همفکری ها استفاده کنیم

          • ستارهمی گوید:

            ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۰۲

            سلام مجدد مهشید جان ❤️💕.من ویس شما رو شنیدم.
            بله با حرف های شما موافقم و حرفی برای گفتن ندارم 😅.
            قبلاً خیلی ویژگی بد مثل ساده لوحی یا همین حساسیتی که شما گفتید رو داشتم خیلی هم زیاد داشتم ولی از وقتی که رفتم دبیرستان و سنم داره بیشتر میشه خیلی کمتر شده.
            مهشید خانم شما از کجا فهمیدید من بیش فعالم؟از روی اون دوتا کامنتی که درباره بچگیم گفتم؟
            *(بله من در کودکی بیش فعال بودم و کلی دکتر رفتم و کلی قرص و دارو خوردم و خوب شدم و الان حالم خوبه و من اصلا یادم نمیاد روزی روزگاری بیش فعال بودم و بعدشم من رفتم دکتر تو بچگیم پول خرجم کردن و کلی قرص خوردم که کسی بهم نگه بیش فعال ؟بعد دوباره شما هم به من این حرف رو میگید؟مگه من جرم و گناه کردم یه روزی روزگاری اینجوری بودم .بودم که بودم ولی مهم الانه که من سالمم همین.)
            درباره عجول و پیش فعال وحساس بودن نه درست نیست چون من از حرف شما نرنجیدم و من مشکلم درست ابراز نکردن احساسات و درست حرف نزدنه همین 🤦🏻.
            از شما هم ممنون و مچکرم بابت اینکه زحمت کشیدید و این ویس رو برای من گرفتید و من از شما بابت اینکه کمکم کردید ممنونم 🙏🏻✨💕.
            اتفاقا مهشید جون ❤️ بهم گفتی آرامش نداری اتفاقا من دختر آروم و بیخیال و خونسردیم و اگه خونسرد نبودم بین این همه آدم سمی زنده نمیموندم 🙂💚🪴.
            من قبلاً هم گفته بودم توی سایت تون که می‌خوام درس بخونم و دوباره کنکور بدم و کلی کارشخصی دیگه می‌خوام انجام بدم .برای همین ممکنه وقت نکنم توی سایت تون بیام و معلوم نیست دوباره توی سایت تون بیام یا نه ؟به احتمال زیاد برنمی‌گردم سایت تون ولی مطمئنم که شما و سایت تون برای ادامه سفر قهرمانی من کمک بزرگی کردید 🙏🏻✨❤️.
            ازتونم بابت اون اولین کامنتی که گفتید معذرت می خوام چون من بعداز مدتها به سایت تون اومده بود و روال سایت تون یادم رفته بودو اشتباه فکر کردم و اشتباه ری اکشن نشون دادم.پس این دم رفتنی اگه خوبی یا بدی دیدید منوحلال کنید.
            یه نکته خیلی مهم می‌خوام خدمت کل اهالی سایت تون بگم که خیلی نکته مهمیه و یه نصیحت خواهرانه است از طرف من .
            (متاسفانه شما هم مهشید خانم اشتباه فک و فامیل منو کردید .
            الان میگم اشتباه شون چی بود.
            اعتقادشان اینه اگه یکی مثل من بچگیش پیش فعال بود یا یه نفر دیگه اگه یه مدت یه مریضی جسمی مثل زخم معده گرفت و بعد رفت دکتر و با قرص و دارو خوب شد و اومد باز دوباره اطرافیان ولش نمی کنن که مثلاً xy زخم معده ای یا ستاره بیش فعاله و فکر میکنن ذات آدما عوض نمیشه یا دیگران اگه مریضی داشتن تا ابد اون مریضی باهاشه و خوب نمیشه .
            تو رو خدا می‌خوام بهتون بگم اگه یکی یه مریضی داشت چه مریضی جسمی چه روحی چه ویژگی وراثتی و رفت درمان شد نرید به روش بیارید و به خاطر مریضی که قبلاً داشته تحقیرش کنید و بهش بگید که نه تو آدم نمیشی و فلانی و چنانی تو این دوره زمونه که عصر ارتباطات و هوش مصنوعی هیچ چیزی غیر ممکن نیست…
            بعدشم اینو همیشه یادتون باشه اون کسی که مریضی جسمی یا روحی میگیره و یه ویژگی وراثتی ظاهری مثل ماه گرفتگی بهش ارث میرسه گناه نکرده و این موارد دست خودش نیست چه بسا عوامل وراثتی یا محیطی باعثش باشه و این دلیلی نمیشه که شما بخوای اون آدم رو به خاطرچیزی که توش نقشی نداشته تحقیر و توهین و مسخره کنید و خواهشاً تورو خدا بیماری های جسمی و روحی و ویژگی های وراثتی افراد رو دستمایه توهین و تحقیرشون نکنید چون اینجوری به آدما نشون میدید روح ضعیفی دارید که حاضر به تخریب دیگران از طریق ضعف و بیماری هاشون هستید.به قول مرلین مونرو: آنقدر که از آدمها آسیب دیده ام ،از سگ ها آسیب ندیده ام☺️❤️💕 ‌).
            (مهشید بانو ❤️ لطفاً میشه این دم رفتنی یه لطفی در حقم کنید🥺؟اون دوتا کامنتی که درپست قبل درباره بچگیم گفتم رو جواب بدید واگه جوابی براش ندارید و جوابش رو نمی‌دونید اشکال ندارد اصلا جوابش رو ندید ولی حتما پاکش کنید🥺‌اگرم جواب بدید من حتما میخونمش ولی دیگه کامنت نمی‌ذارم ‌و اگه جواب ندید که هیچی ولی در این دوتا کامنت پاک بشه 🥺‌.چون سایت تون عمومیه و این کامنت درباره زندگی شخصی ام هست ومن نمی‌خوام اون دوتا کامنت در سایت تون بمونه
            ممنون میشم از لطف تون مهشید جان 🙏🏻💕✨).
            (در ضمن مهشید جان ❤️💕:این دم رفتنی من اون پایین یک کامنت نقد از سما خانم رو خوندم و حرفی براش ندارم و نمیشناسمش حقیقتا.کامنتش خیلی شبیه نقد نیست و شکل تخریب طوری هم داره که من اصلا به دل نمی‌گیرم چون حرف باد هواست و من حرف از اینا بدترم شنیدم و سما خانم رو نمی‌شناسم و از دستش ناراحت و عصبانی نیستم اصلا. با اینکه حرفای خوبی به من نزده اما به خدا میسپارمش.سما خانم بره دست خدای مهربون نه بنده ی نامهربون.خدا خودش مهربونه اما بنده هاش نه .هیچ کس نمی تونه اندازه خودخدا مهربون باشه ☺️💕).
            پس مهشید جان و دوستان عزیز دیگه من از اینجا خداحافظی می کنم💕✨‌.
            خدانگهدار 👋🏻.

  • آواتار مارلو

    مارلومی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۱:۳۸

    پست تون خوب بود👏
    کلروفیل هم من قطره از داروخونه خریدم.تاثیر داره و شفاف تر میکنه.خونگی حوصله نداشتم و مزه هم نداره
    از همه بهتر اب خیار و نعناست

  • آواتار هستی

    هستیمی گوید:

    ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۳:۱۱

    سلام خوبید
    من وقتی این رو خوندم احساس میکنم پدرم این مرز بندی ها رو خوب بلد نیست و همین باعث دعوای مامان با بابام میشه ،
    بعد چون پدرم مدیر ساختمان هست همسایه ای چیزی زنگ میزنه برای پول شارژ و اینا من خیلی تو خونه استرس میگیرم که نکنه الان مامان با بالا دعواش بشه ،
    چند باری هم بوده که مامان به بابا گفته قضیه چت و پیامک بازی ها چیه
    خیلی میترسم در آینده که میخوان ازدواج کنم ،آدم مناسبی پیدا نکنم ، یا شکاک باشم و ،… نوجوان هستم

    • مهشیدمی گوید:

      ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۴۴

      هستی جان دقیقا خیلی از بزرگان و والدین هم نمیدونن این مرزبندی نداشتن ها، باعث عدم امنیت روانی همسرشون میشه…
      همسران متعهد هستند که همدیگه را به شک یا عدم امنیت نندازن
      برای ازدواج به قول یه کاربر، شناخت کامل کسب کنین و بقیه اش توکل به خدا.
      انشاله بهترین ها براتون رقم میخوره عزیزم

  • آواتار Leila

    Leilaمی گوید:

    ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۸:۵۴

    دخترگرانبهای عزیز لطفا بیشتر فعالیت داشته باش. شاید باورت نشه من ندیده خیلی دوستدارم و اگه روزی از نزدیک ببینمت و اجازه بدی سفت بغلت میکنم. انشالله هرجا هستی شاد و تندرست باشی.
    راستی راجع به فرزندپروی و هندل کردن رندگی با بچه و همزمان شاغل بودن هم ممنون میشم برامون بنویسی. راستی اگه بانو اپرا هم بتونن بنویسن عالی میشه.

    • مهشیدمی گوید:

      ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۴۷

      Leila جان
      ممنونم خیلی خیلی لطف دارید به من
      در مورد فرزندپروری خیلی خیلی نکات زیادی هستش و حس کردم من هنوز به اون حد نرسیدم که بتونم بنویسم…یه دنیای بزرگ و پر از نکات زیباست…انشاله در سایتم بتونم این محتوا را توسط دیگران و صاحب نظرها داشته باشم.
      بانو اوپرا هم از خرداد ماه قرار هست کنارمون باشند …خیلی خوشحال میشم از حضورشون
      عزیزم لیلا جان، بهترین ها برای شما رقم بخوره عزیزم

  • آواتار پرستوی مهاجر

    پرستوی مهاجرمی گوید:

    ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۲۳

    مهشید جان سلام عزیزم
    خوبین؟
    من اینجا را تازه دیدم و تبریک میگم بهت.خیلی جای خوبی برای خانمهاست.
    کنجکاو شدم ببینم این همه حرفای منفی ازت میزنن برای چیه.
    شما که کاری به کسی نداری.پست خاصی اینجا گذاشتی که اینطوری میکنند؟
    همه پست هات که بیان تجربه و حس خوب و آموزش برای بهتر شدن به نظر میاد.
    غیر از چند قطره فتوشاپ که فیک بودن *** بود.
    فکر میکنم بهت حسودی میشه.
    راستی اینجا درآمدی برات داره اصلا؟
    تبلیغ نداری؟

      • آواتار رویا

        رویامی گوید:

        ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۵۸

        البته مهشید جان ازمون خواسته جواب شماها رو ندیم ولی ما هنوز اول راهیم و من جواب ندم خوابم نمیبره😂 خب حالا اصلا برای رضای خدا هم نمی نویسه پولم در میاره اینا منافاتی با مفید بودن سایتش ندارن. خب الان گفتی. دهاتی!!!خب مهشید دهاتیه دیگه!!!خودشم با افتخار میگه!!اصلا مگه دهاتی بودن عیب محسوب میشه؟!!!!اون چیزهاییم که ستاره شده حدس میزنم چی باشه!!!دلیلی هم براش داری؟!!یا چون موفقع پس نمی تونه آدم سالمی باشع؟!!!در کل خدا شفات بده😁😊

        • ستارهمی گوید:

          ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ در ۲۰:۴۲

          سلام رویا خانم💕✨ خوبید🙂💚🪴؟
          راستش حقیقتا منم اول راهم و همینجوریم و انگار آدم نمیشم 😅.منم اون حرفای ستاره دار رو فهمیدم ولی چیزی نگفتم .
          منم اگه خدا بخواد جواب سوالام رو که بگیرم سفر قهرمانی ام رو شروع می کنم و برای چندین ماه واقعا از سایت میرم .
          یه سوال شخصی شما از دختر مدل من بدت نمیاد ؟(چون جدیدا واکنش خانوما بهم شدید شده یهویی باهام سرد میشن و ازم متنفر منم دلیلش رو نمی‌دونم دیگه شک کردم نکنه مشکلی دارم خودم خبر ندارم😐😑😬🥺)

    • مهشیدمی گوید:

      ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۱:۱۰

      پرستوی مهاجر عزیز
      ممنون از حسن نظرتون
      پست های ترول را مطالعه کنین
      ظاهرا من و چند نفر دیگه، و همچنین ادمین های اون سایت، سبب شدیم که برخی از ترول ها نتونن گدای مجازی باشند…بابت این قضیه خوشحالم…معمولا ترول ها چون ظرفیت درونی محدودی دارند، زود عصبانی میشن و خیلی مسائل را مینویسن از روی عصبانیت و خواننده اگر آگاه باشه میفهمه که این آدم دکمه اش یه جا خورده…
      این روزها ترول ها روی آوردن به اسکرین های ساختگی از شکایت و …(این اسکرین ها در نرم افزاری که در پست “چند قطره فتوشاپ” معرفی شد، قابل افشاگری هست) که ترس این دوستان از همین هست…دنبال چیزی هستند و پیدا نمیکنند پس اسکرین میسازند و فقط هم در مجازی میذارند چون نمیتونن به جایی ارائه دهند…
      من از طریق وبلاگ خودم حتما این مسئله را پیگیری میکنم

      درآمدی نداشته تا این لحظه و اگر به درآمد هم برسه با افتخار اعلامش میکنم…تبلیغ تا این لحظه نداشتم…

  • آواتار سما

    سمامی گوید:

    ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۲:۳۷

    خانم ستاره خانم
    من کاملا حق میدم به کسانی که از شما خوششون نمیاد
    منی که اصلا نمیشناسمت صرفا از روی کامنتات توی سایت وایب بدی ازت گرفتم و قطعا دلم نمیخواد کسی مثل شما رو در زندگی شخصیم ملاقات کنم
    نمیدونم مشکلتون چیه اما به هیچ وجه نرمال نیستید.
    کاش اگر میخوای از سایت بری فقط بری و ۵۰۰ تا طومار راجع به رفتنت ننویسی

  • ستارهمی گوید:

    ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۱۵

    مهشید خانم ❤️ اون دوتا کامنتی که درباره بچگی ام گفتم خیلی شخصیه این دوتا کامنت و نمی‌خوام تو این سایت بمونه. تو روخدا پاکشون کن 🥺.تا پاکشون نکنی خیالم راحت نمیشه و از سایت تون نمی‌رم .توروخدا 🥺🖤🤦🏻😭.

  • آواتار رویا

    رویامی گوید:

    ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۰:۱۶

    سلام عزیزم ببین بد اومدن به اون صورت که تو فکر می‌کنی نیست کسی از شما بدش نمیاد من حال و هوای سن تو رو درک میکنم فکر میکنم زیر بیست سال داشته باشی. من خودم سی و سه سالمه میدونی آدم ها وقتی از سی سال رد میشن کم حرف میشن کم حوصله میشن من خودم درونگرا هستم کلا هم پرحرف نبودم ولی الان خیلی آروم تر شدم باز فکر میکنم دهه های بالاتر همینطور این احساس بیشتر میشه شما دنبال خودشناسی هستی و دلت میخواد دنیا رو فتح کنی و کلی شور و هیجان داری خیلی از آدم هایی که دور و برت هستن این مسیرها رو طی کردن و شاید فراموش کردن خودشون یه زمانی جای تو بودن. ازشون به دل نگیر یا فکر نکن از. شما بدشون میاد. یه توصیه هم این که سعی نکن از همه چی سر دربیاری یا فکر نکن همه چی رو باید یاد بگیری یه وقتایی که سعیت رو کردی برای فهم یه چیز ،دیگه خیلی تا ته همه چیش نرو آدم سر درگم میشه بیشتر. برای فهمیدن بعضی مطالب زمان لازم هست. اون مطلب هم گوشه ذهن آدم می مونه مثه یه برنج که میخواد دم بکشه و یهو یه جرقه میخوره تو مغزت و میگی آررررره فهمیدم🤩 همینه!!!! اینو برای این گفتم که حس میکنم خیلی تو مبحث خودشناسی درگیر شدی یه مقدار رهاش کن و بذار دم بکشه😍 مثه همون قضیه که بهت گفتم در مورد نیمه تاریک وجود که شاید ده سال پیش خوندم و درک نمی کردمش موند کنار ذهنم و کم کم فهمیدمش ☺️ میدونی این برام خیلی اتفاق افتاده که وقتی تو مسیر یه چیزی می افتم مثل یه پازل کم کم خود اون تیکه ها کنار هم قرار میگیرن نیازی به دست و پا زدن من نیست واقعا.

    • مهشیدمی گوید:

      ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۵:۵۴

      “وقتی تو مسیر یه چیزی می افتم مثل یه پازل کم کم خود اون تیکه ها کنار هم قرار میگیرن نیازی به دست و پا زدن من نیست واقعا”
      👏👏👏
      چقدر این حرف قشنگ و درست بود😍
      رویا جان استادم میگفت وقتی یه کتابی میخونین، سریع نرید برای این و اون تعریفش کنین و هی در موردش حرف بزنین…بذارید دم بکشه …بذارید اجرایی بشه تو زندگی تون…اینقدر زود در موردش تحلیل بیرونی نکنین…
      دقیقا حرف شماست…بذار دم بکشه …بذار زندگی اش کنی…

      حقیقتا من تصمیم گرفته بودم که پیام های منفی مورد دار را خودم و ادمینم تایید نکنیم…از وقتی مشکل ستاره جون پیش اومد، به ادمینم گفتم برخیش که میشه بذاری را بذار…
      همه حرفها مثبت و گل و بلبل نیست …آدم های زیادی هستند که باهات بیخودی جنگ میکنند و آدمهای زیادی هم هستند که اصلا با تو مورد ندارند، باخودشون مورد دارند…برخی هم واقعا از سر خیرخواهی، عیبت را میگن…مهم این هست که ما کجا ایستادیم و چقدر حرف ها بهمون اصابت میکنه…خواستم ستاره بفهمه برای همه مون هست و خواهد بود…

      • آواتار رویا

        رویامی گوید:

        ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۸:۲۲

        😍مهشید یه حالیم میدونی این پست ها رو که می نویسم اصلا تو ذهنمم نیست که چی می‌خوام بگم شروع که میکنم به نوشتن همینطور می بینم چه قشنگ کنار هم ردیف میشن و آخرم به یه نتیجه خوب میرسه. من از بچگی عاشق نویسندگی بودم کاش یه روز بشه🥺

        • مهشیدمی گوید:

          ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ در ۰۹:۴۹

          رویا جان دنبال رویای نویسندگیت حتما برو 😍😍
          من اگر شرایط برام فراهم بشه، دوست دارم به رویای شما کمک کنم…
          منم خیلی خرج رو دست خودم گذاشتم تا این لحظه برای رویام. در مسیرم چیزای منفی زیادی پیش اومد که باعث توقفم بشه و حتما یه روزی مینویسم …این چیزای منفی را مغزم به فال نیک گرفت و نشون داد در جای درست ایستادم…
          همین رویای ساخت یه محیط برای زنان… خیلی خرج رو دستم گذاشته و زمان زیادی دارم براش میذارم…عشقش را داشتم و توکل کردم و دارم میرم جلو …
          روی این محیط، دو سه تا کامنت منفی هم ازش منتشر شد… ادمینم میگه بسیار کامنت منفی روی این مورد داشتی…یعنی زنان زیادی هستند که چنین محیطی را نمیخوان ایجاد کنم! دلیلش عجیبه…چون خودشونم میتونن رشد کنند…
          شاید یکی جای من باشه اینجوری خرج نکنه ولی من تا آخر این ماجرا دوست داشتم برم…

          • آواتار رویا

            رویامی گوید:

            ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ در ۱۶:۴۵

            ممنون مهشید جان بابت قلب بزرگت. الان یکم روحیه م بهم ریخته تو قسمت گپ هم گفتم باز هم رد شدم امروز. تمرینی داری که بتونم آنقدر بهم نریزم از شکست؟!!!نمیدونم شاید باید رها کنم یه مدت و نرم برای آزمون ولی هی شوهرم اصرار می‌کنه برو ول نکن وسطش. میرم واسه آزمون و مثه کسی هستم که اصلا هیچی بلد نیست 😓خیلی برام چالش بزرگی شده چیکار کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *